تولد و کودکی
«شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی»، ملقب به شهابالدین، الموید بالملکوت، و معروف به شیخ مقتول، شیخ شهید و شیخ اشراق، در سهرورد زنجان چشم به جهان گشود. در مورد ولادت و وفات او بین تاریخ نویسان اختلاف است ولی آن چیزی که بیشتر نقلشده این است که وی در تاریخ ۵۴۹ق در دهکده سهرورد زنجان به دنیا آمد. سهروردی کسب علم را قبل از بلوغ، نزد مکتبدار سهرورد شروع کرد و قران و ادبیات عربی و فارسی را فراگرفت. سهروردی در ۱۳ سالگی از سهرورد خارج شد.
تحصیل در مراغه
شیخ اشراق در مراغه نزد مجدالدین جیلی به فراگیری حکمت پرداخت. شهابالدین از طریق جیلی با افکار عرفانی ابوعلی فارمدی، ابولحسن خرقانی، حسین بن منصور حلاج و بایزید بسطامی آشنا میشود. او بعدها از تفکرات بایزید بسطامی، حلاج و خرقانی به عنوان وارثان معنوی حکمت خسروانی یاد میکند.
بنا بر همین آشناییها سهروردی از ابتدای جوانی به تفکر عرفانی برخاسته از فرهنگ ایرانی-اسلامی، تمایلی زیادی نشان میدهد. گفته شده فخرالدین رازی نیز شاگرد این استاد بود و در هم آن جا با سهروردی آشنا شده است. سهروردی پس از چندی، برای ادامهی تحصیل به اصفهان، که در آن زمان مهمترین فرهنگشهر ایران بود، رفت و نزد ظهیرالدین قاری به فراگیری مبانی فلسفهی مشا مشغول شد. وی در مراغه با کلام، فلسفه، عرفان و نقد فلسفه با روایت غزالی آشنا میشود و از همان شهر است که به نقد فلسفه مشائی و تقویت مبانی تفکر عرفانی روی میآورد. الموید بالملکوت به دیدار مشایخ بسیاری رفت و مجذوب اندیشهی عرفانی شد.
شیخ شهید از دیدگاه فخرالدین ماردینی
«فخرالدین ماردینی» در زمان اقامت الموید بالملکوت در دیار بکر، با وی آشنا شد. تصویری که از منش و اندیشهی سهروردی در ذهن ماردینی نقش بست بسیار جالب و گویا است. وی دربارهی سهروردی به دوستان خود میگوید: «نمی دانید که این جوان به چه آتشی میسوزد و با چه شعلهای میدرخشد. در عمر خود کسی را که همانند آن باشد ندیدهام. اما از افراط ِ شور او و از بیاحتیاطی او در حفظ زبان خود، بیمناکم. از آن میترسم که این افراط و بیاحتیاطی به بهای جاناش تمام شود.» الموید بالملکوت به دیدار مشایخ بسیاری رفت و مجذوب اندیشهی عرفانی شد.
سفر به حلب و پایان کار شیخ اشراق
سهروردی سپس از آناطولی به شامات رفت، مناظر زیبای شام وی را مسحور خود کرد. وی در یکی از سفرهای خود از دمشق به حلب رفت و در آن جا با «ملک ظاهر شاه»، پسر «صلاح الدین ایوبی» ملاقات کرد. ملک ظاهر شاه مجذوب حکیم جوان، سهروردی شد و از وی خواست که در دربار وی در حلب ماندگار شود. شهابالدین که مسحور و مجذوب مناظر حلب شده بود، پیشنهاد ملک ظاهر شاه را پذیرفت و در حلب ماند. اما طولی نکشید که کار بحث و مناظرهی وی با علمای قشری و مجریان شریعت و قضات بالا گرفت.
درآخر سر سبز شیخ شهید بهواسطه زبان سرخاش، بر باد رفت و علمای جلیل القدرت وی را به جرم الحاد، فساد در دین، دعوی نبوت، مرتد و کافر، مهدورالدم اعلام کردند و به دستور صلاح الدین ایوبی و به رغم مخالفت های ملک ظاهر شاه، سرانجام در دوازده هم مرداد ماه سال ۵۷۰ برابر با ۲۹ژوییه ۱۱۹۱ میلادی، وی را در سن سی و هشت سالگی در زندان حلب به قتل رساندند.
آثار سهروردی
از سهروردی ۴۹ اثر به جای مانده است. که از این تعداد، ۱۳ جلد آن به فارسی و بقیه به زبان عربی است. پژوهشگران، آثار سهروردی را به شیوههای گوناگون تقسیمبندی کردهاند. نخستین بار «لویی ماسینیون» آثار سهروردی رابه سه گروه متمایز دستهبندی کرد. ماسینیون آثار سهروردی را به آثار دورهی جوانی (رسالههای عرفانی) آثار نیمهی عمر (مشایی) و آثار اشراقی تقسیم کرد. این تقسیمبندی با مطالعات بعدی مورد تردید واقع شد. پس از وی «هانری کربن»، که نقش بسیاری در معرفی سهروردی داشت، آثار وی را به چهار گروه متمایز تقسیم کرد.
آثار سهروردی را میتوان به چهار بخش کلی تقسیم کرد:
۱- کتابهای فلسفی که به زبان عربی است: تلویحات، المقاومات، مطارحات و حکمة الاشراق از این جملهاند.
۲- رسالههای عرفانی که به زبان پارسی و عربی است: عقل سرخ، آواز پر جبرئیل، صفیر سیمرغ، لغت موران به پارسی و هیاکل النور وکلمه التصوف به عربی.
۳- ترجمهها و شروحی که او بر کتب پیشینیان، قرآن و احادیث نوشته است. ترجمه فارسی رسالة الطیر ابن سینا، شرحی بر اشارات و تنبیهات ابن سینا و نیز تفاسیری بر چند سوره قرآن کریم از این گونهاند.
خالی از لطف نیست که این نوشته را با سخنی از عالم و فیلسوف بزرگ، شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، به اتمام برسانیم. «حقیقت یگانه خورشیدی است، که چون برجهای مختلف یک شهر که از آستانهای بزرگ شهر یا راههای غیر اصلی به صورتهای متفاوتی دیده میشود، ولی در اصل یک حقیقت واحد است.»
- نویسنده : 1008
Wednesday, 13 November , 2024