برخی باورها و فهم‌های کژتاب ابتلا به کرونا را زشت می‌شمرد و برداشتی که مبتلایان به کرونا را ترسناک قلمداد می‌کند و سبب گوشه گیری اجتماعی آنان می شود. این نحوه مواجهه و برخورد عامل اصلی کتمان، پنهان‌کاری و مخفی نگه داشتن بیماری در عده ای از مبتلایان است.

به گزارش دلفین، در ماه‌ها و روزهایی که ویروس کووید ۱۹ مثل بختک وحشی و خون‌ریزی به جان مردم دنیا افتاده است و هر روز هزاران نفر از مردم دنیا را آلوده وبیمار می‌کند و از پا در می‌آورد برخی باورها و فهم‌های کژتاب این بیماری را عار و عیب و زشت می‌شمرد. نگاه و برداشتی که مبتلایان به کرونا را ترسناک و هول‌انگیز قلمداد می کند و سبب عزلت و انزوا و گوشه گیری اجتماعی آنان می شود. این نحوه مواجهه و برخورد عامل اصلی کتمان، پنهان‌کاری و مخفی نگه داشتن بیماری در عده ای از مبتلایان است.

در هفته‌های اخیر فایل‌های صوتی از یک خانم به نام فریبا و دوستان و آشنایان وی در سطح مجازی شبکه‌های پیام رسان استان منتشر شد که اگر چه در وهله نخست برخی آن را به شوخی و فکاهه گرفتند و دستمایه‌ی طنز و واکنش های مختلفی شد اما ورای آن می شد مسائلی دیگری را نیز حس و لمس کرد. خانم یاد شده در فایل صوتی نخست خود اصرار بر آن داشت که علت بستری شدن او در بیمارستان سرماخوردگی بوده است و کرونا ندارد و سایر کنش و واکنش‌ها نیز حول همین هسته اولیه در تایید یا رد آن دور می‌زد.

پافشاری آن خانم ساکن یکی از شهرستان های هرمزگان مبنی بر عدم ابتلا به کرونا، دایر بر زمینه‌ها و پس زمینه‌های اجتماعی منطقه جغرافیایی محل سکونتش درقبال ابتلای یک فرد به بیماری کرونا بود. او احتمال می‌داد انتشار خبر ابتلایش به کرونا سبب طرد و دفع اجتماعی و عدم پذیرش او به عنوان یک عضو در جمع‌های منطقه‌ای حتی پس از بهبودی شود و از این رو سعی داشت به هر شکل، داغ ننگ ابتلا را از پیشانی خود بزداید.

در گذشته‌های نه چندان دور بیماران غضب‌شدگان آسمان تلقی می‌شدند که به سبب اعمال و رفتارشان مستوجب عذاب و رنج  ماورا زمینی هستند. مردم پیرامون این افراد به جای همدلی و همگرایی و یاری و یاوری سعی بر دوری و اجتناب از آنان می‌کردند. به ویژه برخی بیماری‌هایی که در سیما و صورت افراد نیز پدیدار و عیان بود سوز تازیانه افکار پوسیده را بیشتر بر جسم خود احساس می‌کرد؛ به‌گونه‌ای که جذامیان را به دلیل بدهیبتی و چهره بد منظر، نفرین شدگان نحس می‌دانستند و در بیغوله‌ها و ویرانه‌ها سکنی می‌دادند.

فهم سنتی توسعه نیافته و ضعف تربیت فرهنگ اجتماعی سبب شده برخی افراد با تندی و خشونت و تلخی و سنگ‌دلی با بیماران و از جمله مبتلایان به کرونا روبه رو شوند، آن‌ها را از خود برانند و به جای رفتار اخلاقی مبتنی بر مراعات و حفاظت بهداشتی، با دشنه زهرآگین کژفهمی‌ها بیماران را بتارانند. چنین رویکرد و دریافت بدوی از ابعاد یک بیماری و واهمه بیماران از طرز سنجش اجتماعی آنان در جامعه زیستی متعلق به آن، مخاطره‌های مهیبی را نیز در بردارد.

برای مبتلایان علاوه بر درد و محنت و زحمت‌های بیماری، بیم رانده شدن و ایزوله شدن جمعی و تحمیل تنهایی و بی‌پناهی را همراه دارد و از وجهی دیگر خطر انتشار چنین بیماری‌های واگیردار را  در سطح اجتماع پدید می‌آورد. از یک سو رنج بیمار چه جسمی و روحی را افزون‌تر می‌کند، او را مچاله و گوشه‌نشین و کناره‌گیر از دیگران می‌سازد در حالی که فرد بیمار به همدلی و معاضدت حتی کلامی این و آن نیاز دارد و از جهت دیگر اختقا و پوشیده داشتن بیماری را ترغیب می‌کند که می‌تواند به شیوع و دامن‌گستری فراتر بیماری منجر شود و این هر دو، کرونای ناخجسته مهمان بدآیین را به ماندن، انتشار و تکثیر فزون‌تر دعوت می‌دارد. با مخفی ماندن بیماری نه زنجیره انتقال بریده و گسسته می‌شود و نه از بین می‌رود و همچنان در شهرها و دیارها خواهد چرخید و از این خانه به آن خانه می‌رود و کنترل و مدیریتش را سخت و طاقت‌فرسا خواهد کرد.

کرونا ننگ نیست، دیو نیست اما بیماری خطرناک و خزنده و مسری و مرموزی است که ابعاد مختلف آن تاکنون شناخته نشده اما شناسایی و ایزوله مبتلایان و طی کردن دوره نهفتگی و رعایت فاصله گذاری فیزیکی و سایر پروتکل‌های بهداشتی و مراقبتی می‌تواند تبعات و عوارض آن را تا حد زیادی مهار و محدود کند.

در برخی مناطق دنیا و حتی کشور خودمان، مبتلایان تجارب زیسته خود با کرونا را به اشتراک می‌گذارند تا دیگران از نحوه درمان و سیر بیماری اطلاعات تجربی‌تر کسب کنند و از آن برای درمان خود بهره ببرند. وقتی بیماریی چون کرونا جنبه عمومی و همه‌گیر یافت مبارزه با آن نیز همت و همرایی و کوشایی جمعی ملی را طلب می‌کند. بی این عزم و نگرش، بیماری همچنان جان خواهد گرفت و رخت برنخواهد بست.

این متن در نشریه دلفین منتشر شده است.

یادداشت: سیدرضا هاشمی زاده

  • نویسنده : 1007