این روزها بحث حجاب به یکی از موضوعات حساس اجتماعی بدل شده است و دیدگاه‌های مختلفی درباره آن وجود دارد.

به گزارش دلفین، این روزها بحث حجاب به یکی از موضوعات حساس اجتماعی بدل شده است و دیدگاه‌های مختلفی درباره آن وجود دارد. از این رو گفت‌وگویی اختصاصی را با حجت‌الاسلام «عباس فضلی» استاد دانشگاه، دبیر انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه های استان هرمزگان و عضو مجمع روحانیون مبارز در این باره ترتیب دادیم که خلاصه‌ای از آن در ادامه آمده است.

جناب فضلی امروز موضوع حجاب بسیار موضوع پرچالشی است. نوع نگاه به این مساله تغییر کرده است و با شرایطی نوین رو به رو هستیم. نظر شما در این باره چیست؟

تصور می‌کنم موضوع حجاب فقط در کشور ما مساله است. حجاب گاه نه یک موضوع و مسئله بلکه تبدیل به یک بحران می‌شود. شما در هیچ کشوری موضوعی به نام پوشش ندارید؛ حتی در کشورهای اسلامی. گویا ما یک تافته‌ی جدابافته در میان جوامع اسلامی هستیم و می‌خواهیم مسائل مختلف را به گونه‌ای منفرد و منحصر به فرد تجربه کنیم. شاید برخی از مسئولان استقلال طلبی را در همین انحصار طلبی‌ها دنبال می‌کنند یا تصورشان از استقلال فکری و دینی همین است. حال آن که مسائل جهان در دوران معاصر حاصل قرن‌ها تجربه‌ی فکری، فرهنگی و اجتماعی و سیاسی است. البته تردیدی نیست که ما در خیلی از موارد و مواقع تابع جهان جدید هستیم. تفکیک قوا، داشتن مجلس و انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شوراهای شهر و روستا، تشکیل احزاب و گروه‌ها، برگزاری سمینارها و وبینارها و همچنین شیوه‌های آموزشی و پژوهشی در سطوح مختلف، همه از پیامدهای جهان مدرن است. که در چهار قرن اخیر به وجود آمده است و می‌توان گفت حدودا تمام کشورها به آن تن داده‌اند.

منظور شما این است که چون به مسائلی همانند مردم‌سالاری دینی روی آورده‌ایم باید در نگاه حاکمیتی به حجاب نیز تجدید نظر شود؟

نکته اساسی این است که ما نمی‌توانیم در پذیرش این امور به صورت گزینشی عمل کنیم. این اصول و مبانی زنجیروار و پیوسته هستند. زندگی کردن در جهان امروز اقتضای پذیرش تمام این رویکردهاست. از طرفی با توجه به ابزار وسیع اطلاع‌رسانی و استفاده از شبکه ها و ماهواره ها دیگر نمی‌توان در امور جاری تک محوری و ترک‌تازی کرد. اقتضای زیستن در جهان فعلی تن دادن به امور مشترک است.

این نوع نگاه شما و افرادی که همانند شما فکر می‌کنند، نشانه‌ی نفوذ غرب نیست؟

یک امر همواره ما را نگران می‌کند و آن توهم توطئه است. ما تصور می‌کنیم امور اجتماعی و مسائل فرهنگی و فکری در جهان حاصل یک سیاست پشت پرده و توطئه آمیز برای از بین بردن مذهب و دین و ارزش‌های اخلاقی است. حال آن که تمام مفاهیم و مبانی ارزشی در جوامع، همواره مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. از طرفی ایجاد فردگرایی هرچند مفید و کارآمد است اما گاهی هم فسادآور می‌شود. یعنی آزادی‌های فردی و اجتماعی گاه موجب بروز ناهنجاری در سطح اجتماع می‌شود. اما این مسئله و بروز بحران نباید سبب جلوگیری یا مقابله با تمام پدیده‌ها شود. هیچ تردیدی نیست که آزادی شیوه‌های شخصی و فردی گاه زیان‌هایی را متوجه جهان غرب و حتی شرق کرده است اما نباید وجود برخی ناهنجاری اجتماعی و اخلاقی، سبب برخورد شدید و بهانه‌ای برای مقابله با دیگران شود.

چگونه حجاب در ایران معاصر به یک دغدغه تبدیل شد؟

به تصور من مسئله حجاب در ایران پس از الگوی رضاشاه از آتاتورک و برخورد قهرآمیز با زنان در دهه‌ی بیست مطرح شد و جریان مسجد گوهرشاد در مشهد و برخوردهای پراکنده‌ی دیگر در اقصی نقاط کشور، زمینه ساز موضع گیر‌ی روحانیت در قبال این مسئله شد. تاریخ آن دوره به ما می‌گوید این نوع برخوردها نتیجه‌بخش نبود و زنان جامعه ما در همان دوران مقاومت کردند و محمدرضا شاه رویه و روحیه پدرش را دنبال نکرد و در آغاز برخی آزادی‌های سیاسی و اجتماعی داد. اما پس از جریان کودتای ۲۸ مرداد فشارهای سیاسی خود را بیشتر کرد و عواقب آن را دید. جالب است در دوره دوم پهلوی هیچ موضوعی درباره‌ی زنان در ایران طرح نمی‌شود اما در جریان انقلاب می‌دانیم که امام‌خمینی‌(ره) برای حضور زنان در صحنه‌ها ارزش بسیار قائل بود و زنان را به حضور آنان در مسائل مختلف به‌ویژه سیاسی ترغیب می‌کرد. اما پس از انقلاب بحث حجاب زنان دوباره اوج گرفت و بی‌حجابی آنان در تقابل با ارزش شیوه‌های به دست آمده تلقی شد. و این امر در سال‌های اخیر همچنان زنده است.

آیا حجاب و عفت را باید متناظر با هم دانست؟

با توجه به پژوهش‌های بسیاری که در دهه‌ی اخیر انجام گرفته است موارد تاریخی، دینی، اجتماعی و سیاسی مسائل زنان برملا شده. تصور من بر این است که باید بین دو مسئله حجاب و عفت تفکیک قائل شد چرا که نمی‌توان ادعا کرد هرکس حجاب دارد، بی‌عفتی نمی‌کند و هر کس بی حجاب است، عفت ندارد. این ادغام نارواست. البته واقعیت این است که تاریخ نشان داده است که بیشتر محجبین عفیف بوده‌اند. اما لازمه‌ی این گزاره آن نیست که هر کس حجاب ندارد عفت هم ندارد. از طرفی مبانی تاریخی عصر پیامبر(ص) بازشناسی شده است. نوع پوششی که در میان اعراب بوده و پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن از اینکه از سوی امامان ما هیچ مورد برخورد با بی‌حجاب گزارش نشده است. همچنین مقایسه بین دو فرهنگ ایرانی و اسلامی برجسته شده است. مبانی قرآنی و روایی آن مورد بازنگری قرار گرفته است و در نهایت، تمام اینها نشان می‌دهد که نظام نیازمند بازنگری و تجدیدنظر در این زمینه‌هاست.

پژوهش‌های اخیر در زمینه‌ی حجاب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با جرأت و جسارت تمام می‌توانم ادعا کنم که در سال‌های پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، کمتر کتاب و مقاله‌ای پیرامون حجاب و حکم عقلی و شرعی و عرفی آن نوشته شده است که نخوانده باشم. از کتاب‌های شریعتی، طالقانی و شهید مطهری گرفته تا ترکاشوند و سوزنچی و مقالات عدیده که موافق و مخالف پدیده‌ی حجاب بوده‌اند. همه را به نوعی مرور کرده‌ام. دو بار هم در همایش حجاب سخنرانی کرده‌ام. یکی «حجاب اجباری آری یا نه؟» و دیگری «آیا گشت اخلاقی موفق بوده است؟»
در همایش آغازین گفتم: حجاب آری اما اجباری نه و در سمینار دوم هم گفتم: گشت ارشاد و گشت اخلاقی، هیچکدام موفق نبوده اند و شاید فردا با نام دیگر به خیابان بیایند.
اما حاصل آن همه کتاب‌خوانی ومقاله‌خوانی و مرور تاریخ معاصر آن شد که در سرزمین ایران نه کشف حجاب رضا شاهی پاسخ می‌دهد و نه حجاب اجباری. چون هر دو وارداتی و جبری است. هیچ محققی نمی‌تواند ادعا کند که در صدر اسلام و پس از آن در تمام ممالک اسلامی، زن یا دختری به خاطر مسأله‌ی حجاب با او برخورد شده است یا مورد سرزنش حکومتی قرار گرفته یا به محاکمه و محکومیت کشیده شده است. بنابراین اجباری بودن یک امر امروزی و پدیده‌ای نوظهور است. روند عینی و تاریخی جامعه هم نشان داده است که این همه سمینار و همایش پیرامون حجاب و مسائل خانوادگی و اجتماعی، اثر چندانی نداشته است.

موافقان حجاب اجباری چه استدلالی دارند؟

نکته اساسی این است که پررنگ شدن موضوع حجاب و موافقت‌ها و مخالفت‌ها ناشی از این تصور است که مدعیان حجاب معتقدند که این عنصر است که زن را از زشتی‌ها و پلشتی‌ها می‌رهاند و او را به عفت و حیا دعوت می‌کند. یا این که زنی که پوشش شرعی را رعایت نکند به همسر و خانواده‌ی خود خیانت خواهد کرد و به هرزگی تن می‌دهد. در مقابل مخالفان حجاب معتقدند که پوشش گاه مانع پیشرفت زنان در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی شده است. تحقیقات نشان داده که آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی چندعاملی هستند و هیچ پدیده‌ی تک‌عاملی وجود ندارد. به ویژه در جوامع امروزی که بر این فاکتورها افزوده شده است. اما من از این استدلالات عمومی و فراگیر می‌گذرم و معتقدم زن امروزی به این کمال دست یافته و بر این باور است که خود قابلیت تصمیم‌گیر‌ی درباره‌ی مسائلی چون پوشش و تشکیل خانواده و فرزندآوری را دارد. این نوع کشمکش‌ها درباره‌ی فواید یا مضرات پدیده‌ها به عهده‌ی فرد است نه این که حاکمیت برای آن‌ها تصمیم بگیرد. البته تا حدودی که منجر به شیوه‌های اخلاقی و اجتماعی نشود.

به عنوان پرسش پایانی، حاصل این همه دغدغه‌ در این سال‌ها چه بوده است؟

حاصل این همه دغدغه‌ و گیر و گرفت‌ها همین شده است که امروز بدان دچار هستیم و مواردی چون حجاب و موسیقی هنوز لاینحل مانده است و حال آنکه افراد جامعه دوست دارند، پاره‌ای از مسائل فارغ از امور اجتماعی و سیاسی خود تصمیم بگیرند. موسیقی زیرزمینی را هم به یاد داریم. اجازه ندادن فعالیت در زمینه‌ی موسیقی به جوانان، سبب شد آن‌ها به زیرزمین‌ها پناه ببرند و با ترس و لرز خواسته‌ی خود را عملی کنند تا آن‌جا که امروزه موفق شده‌اند نه فقط در روی زمین بیایند بلکه در دل صدا و سیما هم نفوذ کرده و برنامه‌های خود را اجرایی کنند. تصور می‌کنم سرنوشت حجاب همین خواهد شد و هر زن و دختری خود تصمیم خواهد گرفت و این مقاومت‌ها و گیر و گرفت ها روزی به پایان خواهد رسید.

 

این مطلب در نشریه دلفین منتشر شده است.

گفتگو اختصاصی: پدرام مجیدی