کرونا آمده است تا به همه ما ثابت کند بیش از آنکه می‌اندیشیم خیر و سلامت همه انسان ها به هم مربوط است.

مدت‌هاست که دانشمندان علوم اجتماعی و ارتباطات از جهان به عنوان شبکه‌ای درهم تنیده و مرتبط که رج‌های مختلفی آن را به یکدیگر متصل کرده، سخن می گویند؛ جهانی که در آن انسان‌ها به دلایل گوناگون از جمله اقتصاد، زیست، سلامت و فرهنگ به هم گره خورده‌اند. پیش از همه‌گیری جهانی ویروس کرونا، نماد اصلی و شاخص چنین بافتار همگنانه‌ای در سیالیت ارتباطات و سرعت انتشار اطلاعات تمرکز و تجلی می‌یافت. انسان قرن بیست‌ویکمی تجربه‌ای از پاندومی‌های جهان‌سوز پیشین نداشت و اشتهای روزافزون‌اش برای بلع و هضم جهان در معده مصرفی‌اش سیرمانی نمی‌گرفت. او در ورق‌های تاریخ دیروز هم باریک نمی‌شد که مرگ میلیونی همنوعان خود بر اثر بیماری‌هایی چون وبا، طاعون، سیاه‌زخم و … را بازخوانشی اندیشناک کند و گاهی سر عبرتی بجنباند. بشر امروز در میان هیاهوی علم و تبختر دانشوران و رقابت تجاری شرکت‌ها و موسسه‌های ریز و درشت مدعی سلامت و درمان و تخصص‌های خرد و کلان پزشکی و بهداشتی گرفتار آمده است اما به ناگهان ویروس ناشناخته‌ای تیغ مرگ و زوال ابنا بشری را درکشید. حال راه چاره چیست و کدام سلاح مقتدر و کارا در برابر چنان حریف قدری کاربرد خواهد داشت؟

بشر تکبرورز و غرورزده چنان در سودای فتوحات علمی و دستاوردهای دانشی و دنیای فن‌آورانه خود مخمور و سرگرم بود که از یاد برد در منظومه خلقت فقط او نیست و هست‌های بسی باید باشد تا مفهوم و عینیت معنای زندگی تاویل‌پذیر شود. در هنگامه فخر انسان، ویروسی سرزده از در و دروازه و پنجره و روزن‌ها به درون جوامع انسانی رخنه کرد که علی‌رغم گذشت چندین ماه از حضور نامبارکش در حالی که روزاروز در حال آلودگی میلیون‌ها نفر در سراسر کره خاکی است، بشر نتوانسته بر آن فائق آید و تقریبا این ویروس در تمام دنیا به مرگ و بیماری و درد و زمین‌گیری انسان‌ها منجر شده است.
اکنون و به‌طرز بی‌سابقه‌ای، حیات انسانی جوامع خرد و کلان و توسعه‌یافته و نیافته درهم گره خورده است و جهانِ شبکه‌ای بیش از پیش نمود پیدا کرده است. آدم‌ها برای بقای خود و گلاویزی با کرونای غریب که طبعی نامتوازن و متکثر و متلون یافته، به هم مربوط شده‌اند و ‌شعاری این روزها سینه به سینه و دست به دست در فضای حقیقی و مجازی می‌گردد که «من ماسک می زنم برای حفاظت از تو و تو ماسک می زنی برای صیانت از من» . سبک زندگی و نحوه تعامل انسان‌ها دگرگون شده است. افراد می‌بایست خود را با شرایط و عینیات دنیای کرونازده‌ی جدید وفق دهند. خود را پشت ماسک‌ها در خیابان و کوچه و شهر ک روستا حفظ و مراقبت کنند .خویش را برای نگهداشت سلامت دیگری که در حقیقت پایداری خود است به تکاپو و تلاش وا دارند.دوری کنند تا دوست ها باقی بمانند و تا زمانی که معلوم نیست از جوش و خروش جماعت و جمعیت حذر کنند .راهی جز این نیست :اجتناب از ازدحام و تراکم انسانی ،خود مراقبتی ،ماسک زدن ،انطباق پذیری با شیوه زندگی کرونایی.
اگر انسان امروزی علی‌رغم پیشرفت‌ها و رشدیابی دانش‌بنیاد خود نتواند نسبت خود را در جامعه کرونا زده شناسایی و رصد کند و رفتاری درخور با آن پیشه کند، خود و دیگران را به مهلکه ویروسی کشنده و ترسناک می‌اندازد. هول ویرانگر شیوع بی‌پایان و دایره‌وار کرونا جز آبادی قبرستان‌ها و کلافگی جمعی و ناتوان‌سازی ساحت درمان فرجامی نداشته است. اینجاست که پای فرهنگ به عنوان نرم‌افزار تعیین‌کننده رفتار، کارکرد، عملکرد، آداب، خلقیات و تعاملات انسان به میان می‌آید. فرهنگ‌پذیری اجتماعی و حس مسئولیت جمعی در قبال دیگران و خود راهی است برای تداوم سازه‌های حیات. آدمیان در طول تاریخ گرداب‌های مهلک و نابودگر بسیاری داشته اند و توانسته اند خود را به مدد گوهر عقل و خرد از انقراض نجات بخشند. کرونا در زمانه عصر مجازی به گونه‌ای حقیقی و واقعی رو نموده تا شاید به انسان یادآوری کند که نمی‌تواند حکمران مطلق جهان و مصرف‌گر همه‌ی منابع جهان باشد، بی آن‌که تاوان و هزینه‌ای بابت رعایت نکردن اسلوب کره خاکی بپردازد.
کرونا آمده است تا به همه ما ثابت کند بیش از آنکه می‌اندیشیم خیر و صلاح و شر و کژی‌هایمان به هم مربوط است. مثل اثر پروانه‌ای و بومرنگی، همه رویدادهای جهان خلقت سلسله علت‌ها و معلول‎هاست که ما را در چنبره خویش گرفته است و برای رهایی از آن همه باید ارتباط خود با دیگری را دریابند و سلامتی و آسودگی خود را در آرامش و صحت دیگری ببینند و از این روست که در کنار همه مراقبت‌ها از خود، باید هوای دیگران را هم داشت.
پیام کرونا بسیار روشن و صریح است، جان و جهان همه انسان‌های زمین به هم بافته شده و زنجیروار گسترده است. نمی توانیم بدون کشف وابستگی های انسانی زندگی کنیم.

این مطلب در شماره سیزدهم نشریه دلفن منتشر شده است.

یادداشت: سیدرضا هاشمی زاده

  • نویسنده : ۱۰۰۷