به گزارش دلفین، تئاتر هرمزگان در آبان ماه ۱۴۰۰ سیوسومین دوره بلوغ خود را جشن گرفت. عدد ۳۳ نشان از کوله باری از تجربه و راه برای رسیدن به یک فکری ثابت دارد که از محصول سی و سومین جشنواره تئاتر استان هرمزگان می توان به این دریافت رسید که مدیریت فرهنگی هرمزگان به همراه دبیرخانه سی و سومین جشنواره تئاتر هرمزگان به این خط فکری رسیده و تمام تلاش خود را کرده است تا این جریان به نحو مطلوب در آرای هیئتداوران انتخابی نمود داشته باشد تا چراغ راهی برای آینده تئاتر هرمزگان باشد.
داوران: سه عضو یک گروه نمایشی
جشنواره امسال هرمزگان نشان داد که به دنبال نگاهی علمی و مدرن، همراه با نوگرایی در تئاتر استان است و دیگر آیین ها و مناسک تکرار شده از فرهنگ مردم، مشتی باورهای پوسیده و کهنه است که دوره آنها به سر آمده است. برای همین طی یک برنامه ریزی مدون و آگاهانه بهجای استفاده سه فکر در داوری آثار، از سه عضو یک گروه نمایشی دعوت به عمل میآورد تا به یک فکر واحد و مطلق برسد تا بتواند دیدگاه هایش را در مورد تحول تئاتر هرمزگان با اطمینان خاطر پیش ببرد. اگر این نگاه، نگاه دولت جدید به فرهنگ و هنر استان ها باشد، می توان آن را به فال نیک گرفت که دولت جدید با نگاه تجدد و نوآوری در تئاتر کشور و استان ها ورود کرده است و به دنبال تجدد، رشد و تحولی شگرف در تئاتر استان هاست. چیزی شبیه مدرنیزاسیون و تحولی که حکومت پهلوی در اوایل تکیه بر مسند سلطنت ایرانِ بهاصطلاح عقبمانده در سر داشت.
گشت و گذار در جزایر به جای حضور در اختتامیه
داوری سی و سومین جشنواره تئاتر هرمزگان طی همین تفکر مهندسیشده تمام تلاش اش را به خرج داد تا هیچ رنگ و بو و نشانی از المان های فرهنگی، آیین ها و مناسک کهنه و تکراری هرمزگان در کوچک ترین جزء انتخاب آثارش از نویسندگی گرفته تا لباس نباشد. انگار وقت خانهتکانی فرارسیده باشد. این نخستین رویداد دولت جدید و نخستین مانیفست هنری آن در عرصه هنرهای نمایشی در هرمزگان بود. با صراحت خط فکری جدیدش را اعلام می کند که می خواهد نگاهش به تئاتر مدرن و بهروز باشد. این نگاه مدرن در رفتار داورانش نیز مشهود است که حتی برای انتخاب¬های خود در جشنواره هم احترام و ارزش قائل نیستند و گشتوگذار در جزایر هرمزگان را به حضور در شب اختتامیه در کنار هنرمندان، پیشکسوتان و مدیران فرهنگی استان ترجیح می دهند.
زنگ خطری برای پیشینه فرهنگی هرمزگان
این مانیفست تحول گرایی داوری مهندسیشده دولت جدید اما زنگ خطری برای آینده پیشینه فرهنگی هرمزگان دارد. وقتی دست به یک پاکسازی نشانه های فرهنگی قومی یک منطقه بهعنوان نگاه مدرن و تحول خواه می زنیم، از سوی دیگر شرایط را برای تهاجم فرهنگی مهیا کرده ایم. دولت جدید با تحمیل این نگاه تحول خواه بدون رعایت شرایط تعادل و مساوات جریان های فکری، با بیگانگان در ترویج فرهنگ استعمار رابطه ای موازی و همسو برقرار کرده است. استعمار جدید با این زاویه نگاه، در جوی کاملاً فرهنگی و با کارکردهای سیاسی، عقیدتی، فرهنگی و اجتماعی ماندگار می شود.
ازنظر جامعه شناسی یا روان شناسی استعمار، ترویج اندیشه مدرن و پرهیز از تفکرات ریشههای فرهنگی و قومی به بهانه کهنگی و گذار از عقب-ماندگی در میان مردم مستعمره است. آرای این دوره از جشنواره تئاتر هرمزگان جنبه سمبلیک مهمی دارد و حکایت از وضع اجتماعی یا سیاسی ایران در دوران پهلوی اول و دوم دارد. حکومت هایی که با کودتای اسفند ۱۲۹۹ و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر اساس طرح استعمار نو روی کار آمدند. بازنمود امتداد استعمار را در آینده شاهد خواهیم بود.
این رخداد با تحقیر آثار با رویکرد بومی و مؤلفههای فرهنگی اعلانی بود برای چهار سال آینده تئاتر هرمزگان که در دولت جدید آیین ها، ریشه های قومی، فرهنگعامه و… در سیستم تحول خواه فعلی جایی ندارند و برای رسیدن به یک تئاتر مدرن و بقاء در این عرصه، تمام این نشانه ها از آثار نمایشی باید زدوده شود.
برای همین سلیقه و نگاه داوران این دوره از جشنواره تئاتر استانی را که درصدد توجیه این نکته بودند که حضور پیشینه تاریخی، نژاد، قومیت و باورهای سنتی عامیانه در نمایشها باعث عقبماندگی تئاتر هرمزگان است و کوشش کردند با انتخاب آثاری بهروز و متجدد بهعنوان شاخص های یک نمایش موفق، هنرمندان هرمزگان را به این باور برسانند که این توجیهات به سبب ریشه دار شدن استفاده از نشانه های فرهنگی و قومی در آثار آنهاست و این که از تئاتر روز و مدرن دور مانده اند. هنرمندان را به هنر مدرن غربی آشنا کردند، درواقع شرایط را برای عرضه و نمایش آثار موفق در عرصه ملی فراهم نمودند که با نگاهی امیدوارانه باعث تحول در تئاتر هرمزگان خواهد شد. امیدواریم طولی نکشد که این نگاه جدید دریابد که هنرمندان بومی استان ها تبدیل به افرادی مصرفی و عاری از تخصص در عرصه هنرهای نمایشی شده اند.
تاثیر داوریهای جشنواره
داوری آثار نمایشی استان ها فقط یک داوری جشنواره صرف ساده نیست. ایجاد یک جریان فکری است که درست یا غلط برای سال ها تأثیرش ماندگار خواهد بود. با بی ارزش کردن آیین و فرهنگ بومی، زمینه را برای اسیر شدن هنرمند بومی در جذابیت های هنر غربی با پشت پا زدن به پیشینه فرهنگی فراهم نموده است. درنتیجه آیین ها، افسانه ها، اسطوره ها و فرهنگ بومی شرقی، بهمرور نزد بومی های منطقه، با کسب عاملی به اسم دانش و آگاهی آکادمیک، تبدیل به مفاهیم خرافی و ضد ارزش می شوند.
یکی از راه های کانونی کردن فرهنگ و زبان غربی در جلوه دادن هنرمندانی که تلاش برای حفظ اصالت ارزش های بومی دارند، بهعنوان هنرمندانی بدون آگاهی از جریان های مدرنیته است. برای رسیدن به هنر مدرن نیازی به حذف سایر دیدگاه-ها نیست. در انتها هنر برای مخاطب است؛ برای احترام به ذائقه اش، پیش از دیکتاتوری در تحمیل گونه خاصی از شیوه ی اجرای هنری، جایگاهی برای تنوع ارائه گونه هایی مختلف هنری قائل باشیم.
این مطلب در نشریه دلفین منتشر شده است.
- نویسنده : 1008
Thursday, 28 March , 2024