در هفته تکریم از مادران و همسران شهدا و در راستای توسعه و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و با هدف برجسته‌سازی ادامه‌ی نهضت صبر و بردباری حضرت زینب (س) به سراغ همسر شهید والامقام «احمد ارجمندیان» رفتیم.

به گزارش دلفین، در هفته تکریم از مادران و همسران شهدا و در راستای توسعه و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و با هدف برجسته‌سازی ادامه‌ی نهضت صبر و بردباری حضرت زینب (س) به سراغ همسر شهید والامقام «احمد ارجمندیان» رفتیم تا با وی به گفت‌وگو بنشینیم. شهید ارجمندیان در تاریخ ۱۰ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۴۱ در لارستان دیده به جهان گشود و تحصیلاتش را تا پايان دوره راهنمايی ادامه داد. احمد در سال ۱۳۶۰ با «فاطمه صادقی بهمنی» ازدواج کرد و در همان سال‌ها، داوطلبانه به جبهه‌های جنگ اعزام شد و تنها یک فرزند پسر حاصل این ازدواج بود؛ فرزندی که هیچ گاه پدر خود را ندید.
بدرقه مسافران آسمانی
«فاطمه صادقی بهمنی» در گفت‌وگو با دلفین به تشریح چگونگی اعزام همسر شهید خود به جبهه پرداخت و اظهار داشت: درست زمانی که فقط ۶ ماه از ازدواج‌مان می‌گذشت و من چهار ماهه باردار بودم، یک روز همسرم که خوشحالی در چهره اش موج می‌زد، گفت که داوطلبانه و به همراه سایر رزمندگان اسلام برای حضور در جبهه ثبت‌نام کرده است و از من خواست تا در روز موعود ساعت چهار بعد از ظهر مادران‌مان را برای بدرقه همراه خودم بیاورم.
بهمنی ادامه داد: وقتی‌که صحبت‌های همسرم تمام شد، من نمی‌دانستم در پاسخ به وی چه بگویم. شهید در آخرین صحبت‌هایش به من گفت که فرزندمان را خوب تربیت کنم و همین صحبت‌هایش هر روز و هر لحظه در ذهنم در حال تکرار است.
وی ابراز داشت: بالاخره روز خداحافظی فرا رسید، همه رزمندگان و بسیجیان از درب سپاه امام سجاد (ع) سوار اتوبوس شدند و من به همراه مادر و مادرشوهرم و سایر خانواده‌های رزمندگان برای بدرقه در این مکان مستقر شدیم، همسرم را در میان رزمندگان مشاهده نکردم تا اینکه همه مسافران سوار اتوبوس شدند، بالاخره احمد با چشمانی گریان به رزمندگان ملحق شد و به ما گفت: فرمانده سپاه به من اجازه نداده به این سفر معنوی بروم چرا که فعلاً تعداد رزمندگان زیاد است.
با اصرار روانه‌ی جبهه‌ی شد
همسر شهید ارجمندیان از زبان این شهید بزرگوار نقل کرد که فرمانده‌ی سپاه به وی گفته که بعد از آن که فرزندت به دنیا آمد، آن‌وقت تو را به جبهه اعزام می‌کنیم و افزود: با این حال همسرم با اصرار زیاد و به زور موافقت فرمانده را گرفت و به جبهه اعزام شد.
یک ماه بعد…
وی اذعان داشت: بعد از گذشت یک ماه، یک روز مادرم به منزلمان آمد و ضمن این که از من خواست تا آرامشم را حفظ کنم با مکث طولانی به من گفت که احمد شهید شده است و من در حالی که باردار بودم فقط گریه کردم و اندوه بزرگی تمام وجودم را فرا گرفت
شناسایی با دفترچه خاطرات
فاطمه صادقی خاطرنشان کرد: بعد از گذشت ۴۰ روز پیکر مطهر شهید را به بندرعباس منتقل کردند، داخل تابوت فقط استخوان‌های دست و پا، پلاک و پوتین و دفترچه خاطرات احمد بود و من از طریق نوشته دفترچه خاطرات توانستم پیکر همسرم را شناسایی کنم.
از وی در رابطه با محل شهادت همسرش پرسیدیم که بیان داشت: همسرم در ۴ فروردين ۱۳۶۱ در دشت عباس در عملیات فتح المبین توسط نيروهای عراقی و براثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد و ما پيكر مطهرش را در گلزار شهدای شهرستان بندرعباس به خاک سپردیم.
وی در پایان به آخرین وصیت‌های شهید احمد ارجمندیان اشاره کرد و قسمتی از آن را برای ما خواند: «ما که داریم می‌رویم شما که می‌خواهید بمانید کار زینبی باید انجام دهید.»

گفت و گوی اختصاصی:فاطمه درویش پور

این مطلب در نشریه دلفین منتشر شده است

  • نویسنده : 1001