به گزارش دلفین، در بندرعباس و در میان کوچهها و خیابانها، در خرابهها، زیر پل و بالای پل عابر پیاده و حتی لب ساحل را که نگاه کنید، نبضی میزند که قدر وجود و انسان بودن خود را نمیداند و در حال نابودسازی امانت بزرگی است که نامش سلامتی است.
در جامعه بارها شده که طرحهایی را اجرا میکنند مثل طرح تلخی با اسمی نامناسب چون «جمعآوری معتادین» در کمپهای غیراستاندارد که معمولاً بعد از مدتی یا معتادان فرار میکنند یا رها میشوند و رو به زباله گردی و سرقت میآورند تا پول مواد مخدر خود را جور کنند.
هشدار
شاید خیلی کلمهی متجاهر برای شما آشنا نباشد اما متجاهر یعنی همان معتادانی که بدون هیچ ابایی درملأعام مواد مصرف میکنند و آغازگر جرقهای هستند که هم جان خودشان را میسوزاند و هم گریبان کل جامعه را خواهند گرفت. این آسیب بهداشتی، فرهنگی و اجتماعی ابعاد گستردهای دارد و وضعیت کنونی هشداری است برای مسئولان و باید با صراحت گفت که خطر در کمین است و باید چارهای اندیشید.
مشاهدات میدانی
اعتیاد در هر گوشهی شهر بندرعباس قابل مشاهده است اما در محلات کم برخوردار تعداد معتادان بیشتر از سایر نقاط است بهطوریکه در محلهای چون تلابند، نخل ناخدا، نخل پیرمرد و حتی قسمتهایی از ساحل و زیر پلها و… تعداد کثیری از این افراد در حال مصرف مواد هستند.
این افراد که پیشتر دولت آنان را بیمار میخواند و نه مجرم، شب را در کوچهها و خیابانها میخوابند. برای مثال در محله تلابند و بهصورت دقیقتر در خیابان جدید تلابند تعداد کثیری از معتادان متجاهر جا خوش کردهاند و حضورشان اتفاقی عادی است.
دعوا بر سر ضایعات
این گروه پرشمار همیشه بر سر ضایعاتی که جمع میکنند، دعوا دارند و در مواقعی حتی کار به چاقوکشی هم میرسد.
شبهنگام در امتداد خیابان تلابند پتوها یا کارتنهایی پهن میشود که تخت آسودهی معتادان است. اگر به سراغشان بروید تکان هم نمیخورند چراکه با جسم یک معتاد که از دنیا بیخبر است، مواجه میشوید و این افراد کاملاً در جهانی دیگر سیر میکنند.
معتادان ۷۲ ملت
البتهی این معتادان را باید معتادان ۷۲ ملت خواند. این دسته از افراد معمولاً بیشترشان از شهرها و استانهای مجاور وارد هرمزگان شدهاند و کنارشان که میایستید به زبانها و لهجههایی صحبت میکنند که پرکندگی آنان را نشان میدهد.
چند شب پیش کنار یک نفرشان ایستادم، کمی از حالت نگاه و فیگور تدافعی که داشت ترسیدم. از او پرسیدم چگونه شد که به این روز افتادی؟! اصلاً از کجا آمدهای؟!
پس از مدتی تعلل گفت: بیش از ۲۰ سال است که معتادم، خانوادهام مرا طرد کردهاند و چارهای جز زباله گردی ندارم.
وی ادامه داد: برای اینکه بتوانم امرارمعاش کنم و پول مواد خود را دربیاورم مجبور به تفکیک زبالههای مردم هستم، جایی برای خواب ندارم و شبها را در خیابان میگذرانم.
این مرد حدوداً پنجاه ساله گفت: چهار فرزند دارم و آنها را رها کردهام، دلم برایشان تنگ شده اما باید اعتراف کنم که اعتیاد مانعی بین من و فرزندانم شده است.
راهکار وضع موجود چیست
برای ساماندهی معتادین متجاهر راهکارهای متعدد و تزهای زیادی اظهار شده است که یکی از آنها دستگیری یا ساماندهی آنهاست، اما این رویکرد حذفی بهتنهایی کارساز نیست چراکه این افراد بعد از مدت کوتاهی بدون تغییری اساسی به جامعه بازمیگردند و اوضاع نیز بر همین منوال ادامه پیدا خواهد کرد.
تا نپذیریم که اعتیاد یک بیماری اجتماعی است و برای حل آن باید حال عمومی اجتماع را بهبود ببخشیم این وضعیت اصلاح نخواهد شد و باید منتظر تبعات سنگین آن بود.
گزارش اختصاصی: راضیه سالاری
این مطلب در نشریه دلفین منتشر شده است
- نویسنده : 1001
Friday, 3 May , 2024