زن جوان هرمزگانی گفت: در 31 سالگی سه سال است که بیوه شده‌ام و نه تنها فشارهای 18 سال زندگی متاهلی بدون کودکی را تجربه کردم بلکه باید تا پایان زندگی‌ام به عنوان یک زن کم‌سواد، بدون کار، بدون پشتوانه و بدون شوهر زندگی کنم.

اشاره:

عمق آسیب‌های اجتماعی تا زمانی که به صورت ملموس گریبان افراد را نگیرد، درک نخواهد شد. احتمالا بسیاری از ما تصور دقیقی از «کودک همسری» نداریم و نمی‌توانیم متوجه ابعاد پیدا و پنهان آن شویم. واقعیت این است که بر اساس برخی سنت‌ها و هنجارهای نخ‌نما و البته ساختارهای اجتماعی غلط، کودک‌همسری در بسیاری از نقاط ایران همچنان رواج دارد و شدت آن در مناطق روستایی جنوبی و شرقی ایران به مراتب بیشتر از دیگر نقاط کشور است. اما واقعا دختری که بدون داشتن تصور دقیقی از ازدواج به عقد مردی عمدتا چند دهه بزرگ‌تر از خود درمی‌آید، چه آینده‌ای را پیش رو خواهد داشت؟ خانواده‌هایی که بدون ثبت رسمی ازدواج، کودکان‌شان را به عقد مردی میان‌سال درمی‌آورند به چه اهدافی می‌اندیشند؟ وظایف مسئولان و فعالان اجتماعی درباره‌ی این موضوع چیست؟

نمی‌خواهم نامم فاش شود

خانم «سمانه . م» اصالتا اهل یکی از روستاهای شرق استان هرمزگان است. به گفته‌ی خودش وضع مالی خانواده‌اش چندان خوب نبوده و همین مساله او را به ازدواج زودهنگام رسانیده است. سمانه اکنون ۳۱ سال سن دارد و سه سال است که همسرش فوت کرده و تنها زندگی می کند.

۱۳ ساله ازدواج کردم

وی با اشاره به سختی‌های ازدواج در ۱۳ سالگی، بیان داشت: اصلا نمی‌دانستم ازدواج یعنی چه. نمی‌خواستم ازدواج کنم اما بدم هم نمی‌آمد به فضای دیگری خارج از خانه‌ی پدری بروم. سه سال بود مدرسه هم نمی‌رفتم و در کارهای خانه کمک‌حال مادرم بودم. یک روز مادرم و پدرم به من اعلام کردند که باید ازدواج کنم و تا یک هفته قبل از ازدواج هم شوهرم را ندیده بود.

از دیدن شوهرم ترس داشتم

سمانه ادامه داد: با شوهرم ۳۰ سال اختلاف سنی داشتیم و واقعا از دیدنش ترس وجودم را می‌گرفت. ورود از دنیای کودکانه به دنیای جدی و خشن آدم‌بزرگ‌ها برایم رعب‌آور بود. اما پدر دستور داده بود که ازدواج کنم و اصلا کسی جرات نداشت روی حرفش حرف بزند. بعدها فهمیدم پدرم به عموی شوهرم بدهکار بوده و با این وصلت می‌خواسته تا بدهی‌هایش را بپردازد. به هر حال هر چه بود گذشت.

کودکی فروخته شده

وی دلیل مرگ شوهرش را سکته قلبی عنوان کرد و گفت: من زن دوم «اسحاق» شده بودم. ۳ فرزند از زن اول داشت و بعدها ما نیز صاحب دو فرزند شدیم اما اسحاق در ۵۸ سالگی دار فانی را وداع گفت و من در ۳۱ سالگی سه سال است که بیوه شده‌ام و نه تنها فشارهای ۱۸ سال زندگی متاهلی بدون کودکی را تجربه کردم بلکه باید تا پایان زندگی‌ام به عنوان یک زن کم‌سواد، بدون کار، بدون پشتوانه و بدون شوهر زندگی کنم.

سمانه که به گفته‌ی خودش هیچ تصوری از پدیده‌ی عشق نداشته و ندارد، حالا یکی دو سالی می‌شود که به هر سختی خود و فرزندانش را به بندرعباس رسانده تا هم کار کند و هم آینده‌ی جگرگوشه‌هایش شبیه مادرشان نشود. وی تنها از مسئولان درخواست امنیت برای زنان سرپرست خانوار و همچنین جلوگیری از رواج ازدواج در چنین سن و سالی دارد.

آمارهای دور از واقعیت ثبت احوال

اما اگر از صحبت‌های سمانه فاصله بگیریم و به صورت عام‌تر بخواهیم موضوع را مورد رصد قرار دهیم باید گفت که کودک همسری یا ازدواج کودکان به‌ویژه در دختران یکی از معضلات اجتماعی و نابهنجار روزگار ماست که به نوعی تضییع حقوق کودکان محسوب می‌شود. بر اساس آمار منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور در شش ماه نخست امسال ۲۹ مورد ازدواج کمتر از ۱۰ و همچنین ۱۱۷ مورد ازدواج ۱۰ تا ۱۴ سال و ۱۴۵ مورد ازدواج ۱۵ تا ۱۹ سال در کشور به ثبت رسیده‌ است. با این حال باید اذعان داشت که اغلب این ازدواج‌ها در هیچ سامانه‌ای ثبت نمی‌شوند و نمی‌توان به آمارها دل خوش کرد و همگان نیز می‌دانند که ابعاد موضوع بسیار وسیع‌تر خروجی‌های سازمان ثبت احوال است.

یک بام و دوهوای نمایندگان مجلس

یکی از افرادی که درباره خلاهای قانونی ازدواج کودکان به اظهارنظر پرداخته، معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور است. وی درخصوص لایحه مربوط به کودک‌همسری و رد این لایحه در کمیسیون قضایی اعلام کرد: امیدوارم مجلس بازنگری کند، این یک موضوع بسیار مهم و مطالبه عمومی است، در آماری که امروز براساس مطالعات مراکز مختلف داریم میزان طلاق و دیگر آسیب‌ها در کودک‌همسری می‌تواند افزایش پیدا کند، بنابراین باید با دقت بیشتر از طرف مجلس مورد بازنگری قرار گیرد و با توجه به واقعیت‌های جامعه در مورد آن تصمیم بگیریم.

وی ادامه داد: در نقاط حاشیه‌ای ممکن است درصد این نوع ازدواج بیشتر شود و به همین دلیل نگرانی زیادی می‌تواند وجود داشته باشد. ازدواج یک مرحله مهم و لازم است و فردی که وارد آن می‌شود باید هم آمادگی و هم بلوغ لازم را داشته باشد، وقتی فردی در سنین پایین حق بهره‌مندی از بسیاری حقوق را ندارد سخت است که اجازه دهیم وارد ازدواجی شود که می‌تواند تبعات زیادی داشته باشد.

چرا به ۱۳ ساله‌ها حق رای و گواهینامه نمی‌دهید؟!

وی با انتقاد از عدم سنخیت قوانین با هم خاطرنشان کرد: اگر سن ۱۳ سال برای ازدواج خوب است پس همه قوانین دیگر هم روی همین سن آورده شود تا بچه‌های ۱۳ ساله بتوانند رای دهند، گواهینامه بگیرند و درخواست طلاق دهند؛ اگر ۱۳ سال را سن بلوغ و تشخیص می‌دانیم پس همه قوانین را روی این سن بیاوریم. واقعیت این است که قوانین با هم سنخیت ندارد و برای مردم مشکلات زیادی به وجود می‌آورد.

آمارها در هرمزگان چه می‌گوید؟!

با این حال اگر چه بازی با آمارها در ایران مد است و همواره نقاط قوت بسیار پر رنگ و کاستی‌ها در آمارها حذف می شود اما آمار سرشماری سال ۱۳۹۵ نشان می دهد که ازدواج های بین سنین ۱۰ تا ۱۴ سال چه پراکندگی در استان دارد. بندرعباس با ۲۷۴ پسر و ۱۳۶ دختر زیر ۱۴ سال متاهل در رتبه‌ی نخست استان قرار دارد و سپس قشم با ۹۱ دختر و ۸۶ پسر در جایگاه بعدی قرار می گیرد. سپس به شهرهای میناب، بندرلنگه و رودان می رسیم که دچار این آسیب بزرگ هستند.

راه حل

با همه‌ی این تفاسیر باید راه حلی برای موضوع اندیشید. منصور اخلاقی‌پور مدیرکل امور اجتماعی استانداری هرمزگان چندی پیش در این باره به خبرنگار کمپین «گام به گام تا توقف ازدواج کودکان در ایران» گفت: ابتدا فرهنگسازی، دوم پوشش تحصیلی بیشتر کودکان؛ چرا که  کودکانی که تن به ازدواج می‌دهند معمولا کسانی هستند که به خاطر فقر خانواده ترک تحصیل یا اینکه پدر و مادر برای‌شان منع تحصیلی ایجاد کرده‌اند. اگر قانون پشتوانه آموزش و پرورش باشد و مانع این شود که والدین بتوانند حق مسلم بچه‌ها در تحصیل را از آنها سلب کنند، بخشی از مشکل حل خواهد شد. بخش دیگری که به زمان بیشتری نیاز دارد بحث فقر اقتصادی خانواده است که ازدواج دختر را به عنوان یکی از راه حل‌های بهبود وضعیت اقتصادی خانواده می‌دانند و معمولا از طرف پدران این تمایل وجود دارد که در قبال پول ناچیزی که دریافت می‌کنند دختران‌شان را شوهر می‌دهند به خصوص که این پول از اتباع بیگانه یا افراد مسن که تمایل به ازدواج مجدد دارند و وضعیت مالی خوبی دارند دریافت می شود.