به گزاش دلفین، «محمدرضا رکنالدینی» از فیلمسازان برجستهی تجربهگرا، تهیهکننده و استاد سینماتوگراف هرمزگانی است که در نوزدهم بهمنماه ۱۳۵۹ در بندرعباس متولد شد. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادبیات ادامه داد و در سال ۱۳۸۲ فعالیت سینمایی خود را از انجمن سینمای جوانان تحت مدیریت مرحوم کورش گرمساری آغاز کرد. رکنالدینی سابقهی مدیرعاملی شرکت فیلمسازی سینماگران پیشرو هرمز، مؤسس بنیاد سینمای آوانگارد، مؤسس گروه سینماتوگرافی، مسئول انجمن سینمای جوانان در هرمزگان و ریاست هیئتمدیره شرکت فیلمسازی ارگ هنر ایرانیان و سینماگران هستیشناس هرمز را نیز دارد.
ازجمله آثار او در جشنوارههای ملی و بینالمللی میتوان به فیلم «از دفتر خاطرات یک دختر جوان»، «محاکمه زن ناشناس» و «من در محدودهی ادراک» اشاره کرد.
از آغاز بکارتان برای مخاطبان دلفین بفرمایید.
ریشه فعالیتهای هنری و سینمایی من به دوران کودکی و بستر خانواده بازمیگردد؛ اما فعالیت جدی و آکادمیک خود را از سال ۱۳۸۲ با ثبتنام در کلاسهای سینمای جوانان آغاز کردم. بعد از مدتی احساس کردم که آموختههای سینماجوانان به فیلمسازی مدرن نزدیک نیست اما این انجمن برای شروع سینما کلاسیک میتوانست خوب باشد، برای همین بعد از مدتی آموزش، با دوستانم جمعی سهنفره خارج از کلاسها تشکیل دادیم و تلاش کردیم خودمان را در سینما بهروز کنیم.
اغلب اهالی هنر استان شما را فردی غیرجشنوارهای میخوانند. آیا با این افراد همنظرید؟
من چندان آدم جشنوارهای نبودم و نیستم. من فیلم میسازم که روحم آزاد شود و بتوانم انسان بهتری باشم و این تمام اساس و اصول کار من است، البته در کنار این گاهی هم داورها لطف داشتند و نظرات مثبتی را در رابطه با کارهایم میدادند که من را بسیار خوشحال میکرد.
مواجهه مخاطبان با فیلمهای متفاوت شما چگونه است؟
معمولاً سبک فیلمهای من متفاوت و سختتر از فیلمهای رایج سینما است، همین باعث سختتر داوری شدن و پسندیدن آنها است و این اصلاً عمدی نیست. گاهی اوقات دوستان از من میپرسند چرا اینطور فیلم میسازی؟! و این سؤال مثل این است که به یک معمار بگویند چرا اینطوری معماری میکنی. بههرحال هرکس آموزههایی دارد و متناسب با نگاه خود به زندگی و بعد به سینما در سبکهای متفاوت فیلمی را میسازد.
در جشنوارهها چند نفر بهعنوان داور و نمایندهی میلیونها انسان، پای فیلمها مینشینند و در هر دورهای ممکن است این افراد بعضی کارها را بپسندند یا نپسندند؛ این کاملاً سلیقهای است بنابراین اگر فیلمی وارد جشنواره نشد یا مقامی کسب نکرد، دلیل بر بد بودن آن فیلم نیست چون معیار داوران معیار تمام مردم جهان نیست.
اگر امکان دارد اندکی در مورد سبک فیلمسازیتان بیشتر توضیح دهید.
من از همان ابتدا سعی کردم گرایش ساختاری فیلمهای خود را مشخص کنم، موضوع همواره هست و حضور دارد و ما باید بتوانیم در سبک و ساختار خود را قوی کنیم؛ بنابراین از موضوع فرار کردم و تلاش کردم از سینما فاصله بگیرم و فیلمساز سینماتوگراف شوم، بنابراین فیلمهای من در بحث ساختار از سینماتوگراف پیروی میکند. در تمام جهان، سینماتوگراف قضیهای عامهپسند نیست، این قضیه مختص کشور ما نیست و در همهجا این نوع سینما معمولاً طرفداران خاص خود را دارد چون اکثر افراد هدفشان از فیلم دیدن، تفریح است.
سینماتوگراف درواقع دنبال رسیدن به قلب انسان است، انسانی که در دنیای امروز خدای خود را گم کرده و خداهای زیادی را جایگزین آن کرده که مهمترین آن، پول است؛ من در فیلمهای خود به دنبال رسیدن به قلب ناشناختهی انسان هستم، اگر تماشاگر زیادی داشته باشم خوشحال میشوم اما اساس کارم نیست و اگر تماشاگری نداشته باشم هم من کار خود را انجام میدهم.
نظرتان راجع به سطح آثار تولیدی و سلیقهی مخاطبان در استان چیست؟
در رابطه با سطح هنر در هرمزگان من نمیتوانم اظهارنظر کنم اما در رابطه با سینما، اگر بخواهیم با دیدگاه سینماتوگراف نگاه کنیم، ما در استان اصلاً سینما نداریم چه برای فیلم کوتاه چه بلند؛ اما اگر این دیدگاه تخصصی را کنار بگذاریم، باور من این است که ما در استان فیلمسازهای توانا و خلاقی داریم که هیچ فرقی با فیلمسازان پایتخت از نظر دیدگاه و ساختار ندارند، اما مسائل فنی و کمبود امکانات سد راه این قشر است برای مثال ما در استان فردی که در بحث دوربین و حرکات دوربین، گریم حرفهای یا طراحی لباس توانمند باشد نداریم و این یعنی ما در بخشهای تخصصی و فنی سینما مشکل داریم نه در ساختار و دیدگاه.
تا به حال به فیلمسازی در پایتخت فکر کردهاید؟
با وجود پیشنهادهای خوب برای کار در پایتخت یا شهرهای دیگر، من هرگز نتوانستم استانم را ترک کنم و یکی از دلایل مهم آن، این است که من رسالت خود را در این استان آموزش به افراد و استفاده از نیروهای بومی میبینم، همواره تلاش کردم به جای آنکه این شهر را طعمه قرار دهم و به نفع خود استفاده ببرم به آن خدمت کنم و دلیل دیگر آن احساسی بودن من است که در این سالها نتوانستم تعلقخاطر خودم به این دیار را فراموش و هرمزگان را ترک کنم.
در پایان اگر صحبت خاصی یا گلایهای از مسئولان دارید، میشنویم.
گلهی من از اداره کل فرهنگ و ارشاد است که با کمکاریهای خود جلوی حرکتهای پیشرو در استان را میگیرد و نمیگذارد پیشرفتی صورت بگیرد. البته این رویکرد اصلاً به مدیرکل خاصی مربوط نیست و به نوع دیدگاه این نهاد به سینماتوگراف و سینمای پیشرو بازمیگردد که صرفاً سعی در نمایش سینمای بدنه و رایج را دارد و تا الان هر حرکتی از سوی سینمای آوانگارد و تجربی پیشرو اتفاق افتاده بهطور خصوصی و بدون حمایت نهادهای دولتی بوده است.
گفت و گوی اختصاصی: هستی سلطانی
این مطلب در نشریه دلفین منتشر شده است.
- نویسنده : 1007
Thursday, 18 April , 2024