انگار مسئولان فراموش کرده‌اند که روح اعتراض همواره با دانشگاه قرین بوده و کلاً نام‌گذاری این روز نیز به چند ماه بعد از کودتای سال 1332 برمی‌گردد.

به گزارش دلفین، دانشجو بودن عالمی دارد، خصوصاً برای ماهایی که یکی دو دهه پیش فضای دانشگاه را تجربه کرده‌ایم و در آن اتمسفر نفس کشیده‌ایم، فکر کردن به دانشجو بودن هم دل‌نشین است چراکه روزگاری دانشگاه محل تضارب آرا، تبادل فرهنگ، هم‌نشینی و گفت‌وگوی گروه‌های فکری، جنسیتی و سیاسی مختلف و حتی انعکاس خواسته‌های قشر گسترده‌ای از اجتماع بود اما در این سال‌ها هر روز از تأثیر، شادابی و آزادی فعالیت‌های دانشگاهی کاسته شده و حال‌وروز این روزهای تشکل‌های قانونی دانشگاه نیز مؤید همین موضوع است.
اما انگار مسئولان فراموش کرده‌اند که روح اعتراض همواره با دانشگاه قرین بوده و کلاً نام‌گذاری این روز نیز به چند ماه بعد از کودتای سال ۱۳۳۲ برمی‌گردد که در شانزدهم آذرماه دانشجویان ایرانی دست به اعتراض زدند و جهان را تحت تأثیر خود قرار دادند. در آن روز تاریخی دانشجویان به دیدار رسمی ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهور وقت ایالات‌متحده آمریکا و همچنین از سرگیری روابط ایران با بریتانیا اعتراض داشتند و دانشگاه سه شهید تقدیم راه آزادی و استکبارستیزی کرد و همین واقعه چه تأثیری در افکار عمومی جهان داشت.
در سال های بعد نیز دانشگاه عنصر بسیار تعیین‌کننده‌ای در معادلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور بود اما به نظر می‌رسد دولت‌های گذشته و فعلی در روندی مشخص از اواخر دهه‌ی هشتاد با خلاصه کردن صدای قشر جوان و تحصیل‌کرده‌ی جامعه در تشکلی تحت عنوان بسیج دانشجویی، کم کردن بودجه‌های فرهنگی، اعمال سانسور گسترده بر نشریات دانشجویی، کاهش رفاهیات و پولی کردن اکثر دانشگاه‌ها، اخراج اساتید دگراندیش، کاهش کمی و کیفی برنامه‌های ادبی و هنری و ده‌ها اقدام نابخردانه‌ی دیگر انعکاس صدای جامعه را از مجرای متمدنانه، فرهنگی و مسالمت‌آمیز دانشگاه به خیابان‌ها منتقل کرده‌اند و تغییر ادبیات اعتراضی امروز دانشگاه‌ها نسبت به دهه‌ی گذشته نیز ریشه در از مرجعیت انداختن دانشگاه دارد و امروز به جای تأثیرگذاری دانشگاه بر خیابان شاهد تأثیر خیابان بر دانشگاه هستیم و شنیدن برخی شعارها مو را بر بدن سیخ می‌کند و باور نمی‌کنیم که این شعارها از دل فرهیخته‌ترین مکان کشورمان به گوش می‌رسد؛ در این میان باید بپذیریم که این موضوع اتفاقی یک‌شبه نیست و خروجی همان محدودیت‌ها در محیط دانشگاهی است.
اگر صادقانه شرایط را ببینیم باید گفت که امروز دانشگاه را باید به کپسولی تشبیه کرد که فشارهای بیرونی را تا سر حد ممکن در خود تحمل کرده است و افراد و جریان‌های خاص نیز عامدانه یا با کوته‌بینی تام اجازه‌ی تخلیه‌ی این انرژی را صادر نکرده‌اند و همین مسئله باعث شده تا ورود هرکدام از مسئولان حکومت به دانشگاه‌ها سبب انفجاری روانی، تنشی بزرگ و سر دادن شعارهای ساختارشکنانه شود و ما مجبوریم امروز در سرزمینی که باد کاشته‌ایم، طوفان درو کنیم.
در این وضعیت ضروری است افرادی که دلسوز این فرهنگ، تاریخ، مردم، دین و جغرافیا هستند، ضمن بازبینی روندهای پیشین، تصمیم‌گیران و تصمیم سازان پیشین را از چرخه‌ی تصمیم‌گیری و تصمیم سازی خارج کنند و به دنبال علاج واقعه باشند چراکه جامعه و به‌ویژه دانشگاه پیام خود را در ماه‌های اخیر به‌صورت رسا و شفاف بیان کرده است و پنبه کردن در گوش و فیگور گرفتن در برابر این خیل عظیم تنها فشار را در کپسول دانشگاه بیشتر خواهد کرد و باید هر روز منتظر بروز رفتاری عجیب‌تر از دانشجویان بود.
ورود نیروهای امنیتی به دانشگاه‌ها، دستگیری دانشجویان، تهدید به ستاره‌دار کردن و بستن زبان دانشجو در شرایط فعلی جواب عکس خواهد داد چراکه باید این جوانان به‌عنوان آینده‌سازان ایران در پازل ساخت چشم‌انداز ایران آزاد، آباد و قدرتمند مورداستفاده قرار گیرند و بدون این افراد خسته و البته بیدار آینده‌ای برای کشور نمی‌توان متصور بود.

یادداشت اختصاصی: زهرا شاکرمی‌نژاد

این مطلب در نشریه دلفین منتشر شده است

  • نویسنده : 1007