به گزارش دلفین، در عصر حاضر که حضور بانوان در میان مشاغل خارج از خانه بیشتر و بیشتر میشود، ارزش جایگاه این عنصر سازنده اجتماع نیز نمود بالاتری مییابد. به همین بهانه نشریه دلفین با بانویی که چندین نقش را در یک فیزیک به تجسم درآورده است به گفتگو نشسته؛ یک دختر، یک همسر، یک مادر، یک کارآفرین و یک فعال گردشگری. «ایمان میرزاپور» متولد ۱۳۶۴ در دوبی است. پدر خانم میرزاپور مینابی و مادرش اهل جزیره هنگام است و هم اکنون در یکی از زیباترین نقاط استان هرمزگان یعنی جزیره هنگام در حوزه گردشگری فعالیت میکند و در معرفی هنگام زیبا به گردشگران داخلی و خارجی نقشی عمدهای دارد. این روزها به دلیل ورود به سردترین فصل سال و برودتی که حاکم بر بخشهای مرکزی تا شمالی کشور است، جنوب ایران مرکز توجه و حضور گردشگران بسیاری است و جزایر مثل همیشه دلپسندتر.
خانم میرزاپور از این که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم. لطفا بفرمایید در چه رشتهای تحصیل کردهاید و چگونه ایده ایجاد اقامتگاه به ذهنتان رسید؟
من در رشته کارشناسی شیلات تحصیل کردهام. چند سالی است که در حوزه گردشگری فعالیت میکنم و مدیریت یک اقامتگاه بومگردی در روستای «قیل» جزیره هنگام را برعهده دارم. حدود دو سال پیش این کار را با همراهی همسرم آغاز کردیم. ۶ سالی است که در روستای قیل زندگی میکنیم. با توجه به کمبودهای این روستا و نیازی که در بخش اقامتی وجود داشت، تصمیم گرفتیم با راهاندازی یک اقامتگاه بومگردی که دارای امکانات حملونقل و سرویس غذا باشد، این کمبود را جبران کنیم تا هم به توسعه اقتصادی روستا کمک کرده باشیم، هم با معرفی ظرفیتهای روستا، گردشگر بیشتری به این منطقه جذب شود.
هنگام چه جاذبه هایی برای گردشگران دارد؟!
جزیره هنگام زیبا با داشتن جاذبههایی مانند دلفینهایش، جبیرها، سواحل نقرهای، خماسی یا خنیزی، بازارچهاش با صنایعدستی حاصل هنر بانوانش و سمبوسههای لذیذش، درخت انجیر معابدش، بافت قدیمش و از همه مهمتر مردم و فرهنگ ویژهاش، سرشار است از جاذبه و تجارب خاص. به نظر من بازدید از آن ارزشش را دارد و من هنگام را به تمام گردشگران توصیه میکنم.
از چه زمانی وارد بازار کار شدید؟
از کودکی در کنار مادر و پدرم سمبوسه فروشی داشتیم. سمبوسههای محلی معروف هنگام را در بازارچه میفروختیم. بعدها که دیپلم گرفتم و برای تحصیل وارد دانشگاه شدم، به مسایل اجتماعی جزیره و مردم بیشتر توجه کردم. در جزیره هنگام مهدکودکی برای آموزشهای پایه یا نگهداری کودکان وجود نداشت. پیگیر اخذ مجوز یک مهدکودک شدم و اولین مهدکودک جزیره هنگام را افتتاح کردیم. کار و تحصیل را در کنار هم ادامه دادم. در حوزه غواصی هم کار میکردم، بانویی در هنگام کلوپ غواصی داشت که مشوق من برای دریافت مدرک غواصی شد.
بعد از مهد کودک و غواصی چه شد که وارد کار گردشگری شدید؟
بعد از ازدواج و با توجه به اخذ مدرک کارشناسی شیلات، در یک مزرعه پرورش میگو در جزیره هنگام مشغول کار شدم تا اینکه از پدرم ارثیهای به دستمان رسید و با آن یک غرفه مواد غذایی در بازارچه هنگام راه انداختیم. به مرور کار جدیتر شد و با توجه به شناسایی نیازهای گردشگران، کارمان به سمت راهاندازی یک اقامتگاه بوم گردی سوق پیدا کرد و دو سال پیش، اولین اقامتگاه بوم گردی به شیوه سنتی را در روستای قیل به نام «مروارید هنگام» راهاندازی کردیم.
چند نفر اشتغال زایی کردهاید؟!
این اقامتگاه بهجز من و همسرم برای دو نفر بهصورت مستقیم و برای ۸ نفر بهصورت غیرمستقیم(حملونقل) اشتغال به همراه داشته و دارای چهار آلاچیق کپری و چهار اتاق دارای تخت است. همه خدمات غذایی از صبحانه تا نهار و شام ارایه میشود و بیشتر منوهای غذایی ما از غذاهای دریایی تشکیل شده که هر روز از صیادان جزیره هنگام خریداری و طبخ میشود.
جنسیت شما در حوزه کاری تان چه تأثیرات مثبت یا منفی داشته است؟
من معتقدم یک زن میتواند مدیریت چندین کار مختلف را درآنواحد انجام دهد. در فضای اجتماعی جزیره هم دقیقا این زن بودن و البته بومی بودن، برای من امتیازی شد که بتوانیم راحتتر مجوزهای فعالیت خود را از اداره گردشگری منطقه آزاد بگیرم.
با داشتن سه نقش مادر، همسر و زن شاغل، چگونه تعادل در شرایط کار و زندگی برقرار میکنید؟
خدا را شکر که تابهحال همه اعضای خانواده راضی بودهاند. همسر خوب و بچههای خوب نعمت هستند. من و همسرم مثل هم کار میکنیم، مشارکت کامل در انجام کارها داریم و با پوشش کاستیهای عدم حضور طرف مقابل در کار و زندگی، این نقصان را جبران میکنیم تا تعادل در همه زمینهها از رسیدگی به بچهها تا کارهای اقامتگاه و خانه برقرار شود. فرزندانم هم همراه هستند. دختر ۱۷ سالهام در کنار دختر ۱۱ سالهام مراقبت از پسران دوقلوی ۶ سالهام را برعهده دارند و در کنار آن هم، در کارهای خانه و اقامتگاه با یکدیگر مشارکت داریم.
برای رسیدن به این موفقیتها چقدر تلاش کردهاید؟
خیلی زحمت داشت تا به اینجا رسیدم. حاصل یکعمر تلاش. ما همیشه یک شعار داشتیم:«بعد از هر سختی یک آسانی هست.» البته ناگفته نماند که حمایتهای پدر و مادرم، همسرم و فرزندان هم یک پای اصلی این موفقیت بوده است.
چه محدودیتهایی برای بانوان در مسیر موفقیتهای کاری میبینید؟
هیچ محدودیتی وجود ندارد. آدم که ذهن باز و روشنی داشته باشد هیچ محدودیتی برایش وجود ندارد. به عقیده من مَثَل «خواستن توانستن است» کاملا گویاست. مهم این است که هدفی مشخص داشته باشی و برای رسیدن به آن برنامهریزی کنی. کسی یکشبه پولدار نمیشود، باید سخت تلاش کرد و برای رسیدن به هدف جنگید.
به عنوان پرسش پایانی، آیا الگوی خاصی در زندگی داشتید؟
نه! شخص خاصی را مدنظر نداشتم. بیشتر، کاستیهای زندگی باعث طراحی هدفهایم در زندگی شده است. کسب ثروت، رسیدن به جایگاه شغلی و اجتماعی مشوق اصلی من برای حرکت بوده. صادقانه بگویم کسب علم و دانش خوب است اما من فکر میکنم ثروت خیلی بهتر است و علم و دانش همیشه در همین راه مورداستفاده قرارگرفته. در دنیای امروز اگر پول داشته باشی، همهچیز شدنی است. هدف من رسیدن به جایگاهی بالا در اجتماع بود. اهدافم را نوشته بودم و بعد از سالیان طولانی، حالا که به آن دفترچه رجوع میکنم، میبینم که شکر خدا به آنها رسیدهام. درنهایت کاستیها و سختیها بود که ما را به جلو هل داد و حالا اینجا هستیم.
گفت و گوی اختصاصی: معصومه مشار
این مطلب در نشریه دلفین منتشر شده است
- نویسنده : 1001
Saturday, 27 April , 2024