ما دختران خود را شرطی می کنیم تا آرزوی ازدواج را از کودکی در سر بپرورانند و تمام نابرابری ها و عدم توازن ها از همین جا شروع می شود. دختران به عنوان زنانی بزرگ می شوند که ذهن آنها از پیش درگیر ازدواج شده است.

پسران به عنوان مردانی بزرگ می شوند که اندیشه ی ازدواج را در سر ندارند. همان زنان با همین مردان ازدواج می کنند. رابطه از همان روز اول نامتوازن است. (مانفیست یک فمنیست ص ۳۰)

سعدیه زاهدی پاکستانی، سرپرست آموزش، جنسیت و کار در کمیته ی اجرایی مجمع جهانی اقتصاد، کتابی دارد به نام «۵۰ میلیون زن، جهان اسلام را تغییر می دهند» که توسط منصوره موسوی و سمیه سعادتمند ترجمه شده است. وی در این کتاب با ۲۰۰ نفر از مردان و زنان روشنفکر و کارآفرین مسلمان به گفت و گو پرداخته است و بر اساس آمار معتقد است اکنون ۵۰ میلیون زن مسلمان به کار و ابتکار اشتغال دارند. خانم زاهدی کتاب خود را در یک پیش گفتار و هفت فصل و سخن پایانی مرتب کرده است. وی در هر فصلی نقش زنان شاغل در ایجاد استقلال فکری و مالی را یادآور می شود. تلاش او برای بازسازی فکری زنان مسلمان در گسترش زن باوری در جهان معاصر است.

فصل اول: پیشگامان آموزش در باره ی زنان پاکستان، فصل دوم: پیشگامان بازار کار، فصل سوم: سرزمین های ناشناخته، فصل چهارم: فُستانی، یک سرزمین دیجیتالی در مورد زنان مصری، فصل پنجم: شکل جدید ازدواج و فصل ششم: کسب و کار در خط مقدم در باره ی زنان عربستان است و آخرین فصل کتاب هم با عنوان وزیران و متشرعین در باره ی زنان ترکیه بحث می کند.

هر چند تمام فصول کتاب خواندنی است اما در این مقال فقط فصل پنجم برجسته می شود تا خواننده ی عزیز دریابد که تحولات سیاسی و فرهنگی جهان، چگونه وجوه اشتراکی را در سرزمین های اسلامی رقم زده است. در این فصل خانم زاهدی به شهر دمّام عربستان سفر کرده است و نظرات چند نفر از زنان آن سامان اعم از مجرد و متأهل که کارآفرین و صاحب اندیشه اند؛ انعکاس داده است.

عربستان به عنوان کشوری سنتی که زادگاه و پایگاه پیامبر اسلام (ص) محسوب می شود و در طول تاریخ، سنت های دیرپای آن کمتر خدشه پذیر بوده اند؛ در دنیای جدید می رود تا چهره ی متفاوتی از خود به نمایش بگذارد و بخش وسیعی از آداب و رسوم گذشته را به فراموشی بسپارد. در اظهار نظرهایی که از سوی طرف های مورد مذاکره نویسنده ی کتاب صورت گرفته است؛ ما متوجه می شویم تحولات شگرفی درحوزه های اجتماعی و فرهنگی عربستان در حال وقوع است که از پوست انداختن آن جامعه خبر می دهد. گویا این بار عربستان است که شاهد دگرگونی نسلی است و دارد جای مصر گذشته را پُر می کند. هر چند این حرکات فکری و تغییرات اجتماعی پیش از این در کشورهای حوزه ی خلیج فارس شروع شده بود اما اکنون مسئولان عربستان تصمیم گرفته اند برای عقب نیافتادن از کاروان پیشرفت، آزادی هایی را برای زنان خود رقم بزنند. البته تردیدی نیست که تحولات سیاسی در منطقه نیز مزید بر این علت هاست. به هر حال هر چه هست امری مبارک و قابل ستایش در حال رخ دادن است. تا آنجا که عرب های به ظاهر سوسمارخوار اکنون گوی سبقت از ما هم ربوده اند.

عشق برنامه ریزی شده
سال ۲۰۰۳، دولت عربستان سعودی یک کمپین آموزشی برای اطلاع رسانی به افرادی که قصد ازدواج با فامیل و خویشاوندان را داشتند به راه انداخت تا در مورد خطر نقایص ژنتیکی ازدواج فامیلی اطلاع رسانی کند.(ص ۱۷۷) نرخ این ازدواج ها در ایران و عربستان کمتر از ۴۰ درصد است در پاکستان این نرخ بالای ۶۰ درصد است، در ترکیه این نرخ حدود ۲۱ درصد و در سودان حدود ۵۰ درصد است.(ص ۱۷۸)

ازدواج های فامیلی اغلب نتیجه ی عوامل اجتماعی و اقتصادی بود. این نوع ازدواج ها سبب می شد ثروت خانوادگی در داخل خانواده باقی بماند… امروزه جوانان تحصیل کرده خارج از چارچوب خانواده و با روش های دیگری یکدیگر را ملاقات می کنند. اصول اقتصادی ازدواج تغییری نکرده است- همچنان افراد شبیه به هم با هم ازدواج می کنند- اما حیطه ی انتخاب خاستگاه خانوادگی به افرادی در همان طبقه ی اجتماعی-اقتصادی گسترش یافته است.(ص ۱۷۸)
امروزه فقط یک درصد از ازدواج های افراد تحصیل کرده ی متعلق به نسل هزاره کاملا با دخالت والدین شان صورت می گیرد.(ص ۱۷۹) در شکل جدید ازدواج، شاخص های جدیدی برای تشخیص مطلوبیت وجود دارد. مردان تحصیل کرده ی نسل هزاره می خواهند با زنان تحصیل کرده ی این نسل ازدواج کنند و برعکس.(ص ۱۸۰)

تابوهای کهنه، تابوهای نو
تغییراتی که تحصیلات، کار، ازدواج و هنجارهای جدید را زیر و رو کرده، یکی از کهنه ترین شیوه های ازدواج در جهان اسلام یعنی چندزنی را بین جوانان تحصیل کرده ی شهری طبقه ی متوسط در عربستان سعود از بین برده است. (ص ۱۸۱) حتی اگر امروزه مردها بخواهند همانند گذشته باشند، ازدواج چندزنی آنها طولانی مدت نخواهد بود، زیرا زنها آن را نمی پذیرند.
زن ها ترجیح می دهند طلاق بگیرند تا این که مجبور باشند شوهرشان را با دیگری شریک باشند.(ص ۱۸۱)

زنان مجرد
انتظارات فرهنگی از یک زن متآهل خیلی بالاست. این امر مانعی در راه پیشرفت زنان به خصوص موقعیت شغلی آنان است. مجرد بودن به معنای آزادی بیشتر است… نسل جدید عربستانی انتخاب های مشابهی دارند. تخمین ها نشان می دهند که حدود نیمی از زنان بالای سی سال مجرد هستند و محافظه کارانی را که نگرانند «از سن ازدواج آنها بگذرد» مشوش کرده اند.(ص ۱۸۴) مردان بلندپرواز زنانی را ترجیح می دهند که بلندپرواز نباشند. مردانی که بلندپرواز نیستند، زنان بلندپرواز می خواهند- احتمالا آنها فکر می کنند این زنها آنها را کامل می کند، اما این ازدواج درستی به نظر نمی رسد. (ص ۱۸۵)

طلاق
آمار رسمی در عربستان سعودی نشان می دهد که نرخ طلاق در استان های شرقی ۷/۳۶ است. در ریاض، نرخ طلاق کمی بیش از سی درصد است. اگرچه کسی قادر نیست منبع این آمار را تأیید کند اما بسیاری از سعودی ها آمار بالاتری را نقل می کنند. ۵۰ درصد همه ی ازدواج ها به طلاق می انجامد. نرخی معادل نرخ طلاق در ایالات متحده (ص ۱۸۶)

دلایل زیادی برای این نرخ های نسبتا بالای طلاق ذکر می شود. برخی می گویند که جوانان به درخواست والدین خود خیلی سریع ازدواج می کنند و درکی از ازدواج ندارند و برای ازدواج آماده نمی شوند. احتمالا این نظر درست است، زیرا ۶۰ درصد طلاق ها در سال اول ازدواج اتفاق می افتند. محافظه کاران اجتماعی در عربستان سعودی- و بسیاری نیز در آمریکا- تأثیرات اجتماعی تحصیلات، اشتغال و درآمد زنان را عامل اصلی طلاق یا حداقل دلیلی برای ایجاد تردید در این مورد نمی دانند. از نظر آنان بلندپروازی زیاد زنان در ازدواج دردسرساز می شود. برخی دیگر برخلاف این نظر می اندیشند: وقتی زنان بسیار زیادی، بلندپروازی های حرفه ای شان را قربانی می کنند، به افزایش نرخ طلاق منجر می شود.(ص ۱۸۷)

از آنجایی که والدین شان الگوهای خیلی متفاوتی برای ازدواج داشته اند، آنها هرگز رابطه ی عاشقانه ای را در خانه هایشان ندیده اند، بنابراین به خاطر ایده آل گرایی در عشق انتظارات آنها از ازدواج بالاست… برای بسیاری از زنان کم درآمد، طلاق هنوز آسیب پذیری اقتصادی و سرزنش های اجتماعی را به همراه دارد، به ویژه کسانی که از خانواده شان حمایت اقتصادی و عاطفی دریافت نمی کنند.(ص ۱۷۸)

نرخ طلاق در سایر کشورهای حوزه ی خلیج فارس به خصوص امارات متحده ی عربی افزایش یافته است. یک مقام ارشد اماراتی به من گفت: «ما در حال ایجاد یک کسب و کار در مورد طلاق هستیم» اکنون به جای پنهان کردن طلاق، جشن های طلاق وجود دارد که زندگی پس از طلاق را جشن می گیرند. به ویژه در بین زنان ثروتمندی که در دهه های بیست و سی زندگی شان هستند، طلاق به نمادی از قدرت تبدیل شده است.(ص ۱۸۹)

مزیت مدرک تحصیلی
در سراسر جهان اسلام تصمیم گیری نسل هزاره ی تحصیل کرده برای ازدواج، طلاق و مجرد بودن با والدین شان متفاوت است. شاید قابل رؤیت ترین نشانه های این تغییر، مزیتی است که تحصیلات در انتخاب همسر ایجاد کرده است.(ص ۱۹۰)
در گذشته خانواده ها نمی خواستند که عروس شان تحصیل کرده باشد… اکنون به ویژه در خانواده های شهری، داشتن عروس تحصیل کرده نشانه ی اعتبار و روشنفکری است و بسیاری از خانواده ها دریافته اند که نوه هایشان با داشتن مادری تحصیل کرده آینده ی روشن تری خواهند داشت.(ص ۱۹۱) زنان تحصیل کرده تر، مردان تحصیل کرده تر و پردرآمدتر را جذب می کنند. ارزش مدرک ارتباط نزدیکی با گزینش همسر دارد.(ص ۱۹۳)

یادداشت اختصاصی

  • نویسنده : حجت الاسلام عباس فضلی