به گزارش دلفین، حادثهی تراژیک کربلا تا پیش از قرن اخیر همواره در قالب اسطوره و آرمان، ذهن و زبان نویسندگان، روضهخوانان و مداحان را به خود مشغول داشته بود. با وقوع انقلاب در کشورهای مختلف جهان اسلام ازجمله ایران و نیاز به ایجاد روحیهی انقلابی در میان جوانان و در شرایط ظهور شخصیتهایی چون چهگورا، لوترکینگ و کاسترو در جهان اول و دوم، بزرگانی همچون دکتر شریعتی و خسرو گلسرخی در معرفی امام حسین (ع) بهعنوان یک قهرمان مذهبی کوشیدند و از سوی نویسندگان و سخنرانان تحلیلهای تاریخی و سیاسی نسبت به نهضت عاشورا اوج گرفت.
امام حسین (ع) در نگاه گذشتگان شخصیتی مسیحگونه داشت که برای بخشش گناهان امت خویش قربانی شده بود؛ اما در نظر اندیشمندان معاصر وی قهرمانی سیاسی است که با تشخیص موقعیت حکومت زمانهی خویش، تمام تلاش خود را برای رسوایی و براندازی ظلم به کار گرفت. هرچند این دو نگاه بهموازات هم پیش رفتند اما جنگ تحمیلی و ترویج فرهنگ شهادت در دههی اول انقلاب به گسترش نگاه اول کمک کرد و از نیمهی دوم دهه هفتاد با مطرح شدن رویکردهای اجتماعی و سیاسی جامعه مدنی، نگاه دوم پررنگتر شد. اکنون نیز که با تغییر رفتار سیاسی در جامعه مواجه هستیم بهگونهای القا میشود که امام حسین (ع) در اندیشهی صلح بود نه جنگ. این تغییر و دگردیسیها در تحلیل نهضت عاشورا، سبب برجسته شدن نگاه نخست میشود؛ آن نگاهی که تلاش میکند فارغ از این جناح بندها و تحویل گرایی تا با استفاده از نمادها و نشانهها در تقویت رویکردهای آرمانی خود باشد.
پیرایهزداییها در عراق
در یک قرن اخیر که بزرگان شیعی با اندیشههای جدید آشنا شدهاند، نگاه آنها به حادثهی عاشورا و مراسم سوگواری اباعبدالله (ع) نیز تا حدودی تغییر و بهسوی نگرشهای تاریخی، عرفانی و سیاسی تغییر پیدا کرده است. مسلماً این رویکردها به پیرایهزدایی از حادثهی کربلا کمک شایانی کرد. شاید اولین کسی که بهنقد صریح اهل منبر پرداخت، مرحوم «محدث نوری» در کتاب «لولوء و مرجان در آداب اهل منبر» از حوزهی نجف بود. وی در این کتاب با ذکر آیات و احادیث بسیار پیرامون دروغگویی و ریاکاری، منبریان و مداحان را به راستگویی و اخلاص در گفتار و کردار فراخواند. انگیزهی آن مرحوم برای نوشتن چنین کتابی پاسخ به نامهای بود که یکی از مسلمانان هندی دربارهی روضهخوانی و عزاداریهای دروغین در آن دیار به ایشان ارسال کرده بود. محدث نوری صاحب کتاب مستدرک الوسائل در مقام پاسخ نوشت که او فکر میکند که فقط در دیار آنها روضهخوانی دروغ برپاست و نمیداند که سرچشمهی این امور در دیار ماست. سپس با ذکر مواردی از خرافهگوییها و دروغپردازیها پیرامون نهضت امام حسین(ع) بهتفصیل داد سخن میدهد و افشاگریهای فراوان میکند.
پس از ایشان برخی عالمان دینی جرئت کردند تا در مقابل پارهای از سنتهای عزاداری مقاومت و در پاسخ به پرسش از جواز یا حرمت آنها، فتوا صادر کنند. از باب نمونه حکایت زیر قابلذکر است.
بخشی از کتاب تاریخ نجف، دربارهی مدارس نجف و زندگی طلبگی در آن به قلم آیتالله شیخ مرتضی گیلانی است که رسول جعفریان آن را تصحیح کرده و در سایت خود یعنی کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران در معرض دید قرار داده است. در بخش علت انحطاط علمی آمده است: وقتی در نجف روشناندیشان خواستند سر و صورتی به دستگاه علمی دهند، ازاینجهت محلی به نام منتدی النشر ساختند تا شخصیتهای جدیدی تربیت شوند و روضهخوانان و تعزیهگردانان را از گفتن موارد خلاف واقع بر حذر دارند. روضهخوانان نزد یکی از علما رفتند و از سرپرستان آن سازمان شکایت کردند. او بهجای آنکه ایشان را اندرز و منتدی النشر را تأیید کند، برای خوشآمد آنان جملهای گفت که تا امروز از او بازگو میکنند و آن این است که «قُتِلَ الحسینُ مَرتین مرةً بِکربلا و مرةً بمنتدی.»
بروز این نوع احساسات در مقابله با برخورد عقلانی پیرامون نهضت امام حسین (ع) دور از انتظار نبود چراکه پیرایهها پیرامون عاشورا چنان در برخی فرهنگها تنیده شده است که زمان بسیار میطلبد تا از آن زدوده شود. شیخ مرتضی گیلانی در ادامهی مطلب مینویسد: زمانی شیعیان شام از سید محسن عاملی مؤلف اعیان الشیعه پرسیدند: قمه زدن در روز عاشورا یا زنجیر زدن برای امام حسین چگونه است؟ او در پاسخ گفته بود: همهی این اعمال مخالف دین اسلام است؛ زیرا اینها اضرار بر نفس است و اضرار بر نفس حرام است. چون روضهخوانها این مطلب را شنیدند، گفتند: این مرد از دودمان بنی امیه است.
چندانکه لعن بسیار بر او کردند و طعن بیشمار به او نوشتند و به این اندازه نیز بسنده نکردند و او را در انظار مردم با کلمهای زشت معرفی کردند و خوابهایی در زیان او دیدند و در بیداری در مسجد سهله، ملاعبدالحمد نوحهگر، نفرین بر او کرد و بعداً صورت استفتایی درست کردند.
این نوع برخوردها با عالم بزرگوار شیعه مرحوم سید محسن عاملی لبنانی که کتاب اعیان الشیعه وی در ۱۰ جلد از افتخارات ما شیعیان محسوب میشود، دلیل دیگری بر غلبهی احساسات بر اندیشههاست. شیخ مرتضی گیلانی در ادامه با نقل یک واقعهی دیگر به این نکته اشاره میکند و مینویسد: یاد دارم هنگامیکه هشتنهساله بودم و نزد شیخ عبدالله تبریزی قرآن و فارسی میخواندم، روزی شیخ جعفر عاملی به مکتب آمد و به همدرسان گفت: در شام و جبل عاملمردی دهری پیدا شده که او را سید محسن عاملی میگویند. او تعزیهداری و قمهزنی را برای حضرت حسین بن علی (ع) حرام میداند. پدرم از ناهمواری وی پریشان شده بود. همهی شاگردان از روی نادانی از دستور سید محسن در شگفت شده بودند. چون به منزل آمدم سر سفره که پدرم نشسته بود این را گفتم و بر وی ناسزا گفتم. پدرم بانگ بر من زد که خاموش، باید دانست اجتماعی که کارگردانان آن چنین اندیشه میکنند، هیچگاه آن اجتماع ترقی و پیشرفت نخواهد کرد و همیشه با شوربختی و نادانی دستبهگریبان خواهد بود.
حرمت عزاداریها
این ماجرا اشاره به رسالهی «التنزیه لاعمال الشبیه» دارد که در نقد قمهزنی و زنجیرزنی است. البته پیش از نگارش این رساله، علامه امین عاملی در کتاب «اعیان الشیعه» به این موضوع پرداخته و مینویسد: قمهزنی و نواختن طبل و شیپور و اعمال دیگر از این قبیل در مراسم عزاداری حسینی بهحکم عقل و شرع حرام است و زخمی ساختن سر که نه سود دنیوی دارد و نه اجر اخروی، ایذا نفس است که خود در شرع حرام است و در مقابل این عمل، شیعهی اهلبیت را در انظار مردم مورد تمسخر قرار داده و آنها را وحشی قلمداد میکند و شکی نیست که این اعمال ناشی از وسواس شیاطین بوده و موجب رضایت خدا و پیامبر و اهلبیت نیست.
در ادامه اشاره میکند که من هیچوقت در این مراسم که توسط کنسولگری ایران در مقام سیده زینب در دمشق برگزار میشود، شرکت نکردهام و مردم را از شرکت در آن نهی کردهام و به همین دلیل هم رساله «التنزیه» را نوشتم که چاپ و به فارسی ترجمه شد و به دنبال آن بود که گروهی از قشریون و کسانی که خود را به دین منسوب میدارند، قیام کردند و غوغا برپا ساختند و حتی در میان مردم عوام شایع کردند که فلانی عزاداری برای امام حسین را تحریم کرده است و به این هم بسنده نکردند و مرا به خروج از دین متهم ساختند. متأسفانه بعضی از معممان متحجر هم این تهمت را دامن زدند و آنگاه سرودی بر ضد من ساختند و اموال بسیاری در این راه خرج کردند و سید صالح حلّی را مأمور قدح و ذم من نمودند اما آنچه به سود مردم است در زمین ماندنی و حبابهای توخالی از بین رفتنی است.
لازم به ذکر است این رساله توسط جلال آل احمد، پس از مراجعت از نجف در آذرماه سال ۱۳۲۲ تحت عنوان «عزاداریهای نامشروع» به فارسی ترجمه و از سوی انجمن اصلاح منتشر شد. آل احمد در کتاب «مثلاً شرح احوالات» نیز از آن یاد میکند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران این ترجمه از روی نسخهی خطیای که متعلق به مرحوم رضا زنجانی یکی از اعضای اصلی انجمن اصلاح، نزد شمس آل احمد بوده، در سال ۱۳۶۹ با یک مقدمهی مفصل توسط آقای سید قاسم یاحسینی در بندر بوشهر چاپ و پس از ۲۰ سال از طرف سید هادی خسروشاهی با اندک تغییراتی تجدیدچاپ شد.
در این رساله ۱۵صفحهای، آیتالله سید محسن امین عاملی با پرهیز از پنج امر در عزاداری، دروغ گفتن، آزار نفس، جیغ زدن زنان، دادوفریاد زدن و اموری که موجب آبروریزی و هتک حرمت دین میشود، مینویسد: دین اسلام دین عقل است. مسلمان واقعی یعنی عاقل کامل، بنابراین هر کاری که مخالف عقل باشد، بدون شک حرام است و اگر از ائمهی اطهار نیز دربارهی آن تحریمی نرسیده باشد، به پیروی از عقل، ما مجبوریم که از آن دوری جوییم. با طبل و شیپور و بوق و کرنا در برابر مردم بیرون آمدن، چه در ایران و چه در عراق، چه در مکه و چه در آفریقا، هر جا که باشد حرام و مخالف دین و شرع است.
آنچه بیان شد بازخورد پارهای از احساسات در میان شیعیان عراق بود. نمونههای این برخوردها در لبنان و هندوستان نیز تکرار شد؛ اما کشور ما هم از این ماجراها بینصیب نماند.
تحریفات عاشورا
در ایران مرتضی مطهری وقتی به کتاب «لوء لوء و مرجان» محدث نوری دسترسی یافت، فریادهای خود بر تحریفات عاشورا را با صدای بلند اعلام کرد. کتاب سهجلدی «حماسهی حسینی» بازتابی از آن فریادها و نقدها دربارهی عاشورا بود.
در یکی از سخنرانیها میگوید: وقتی آیتالله بروجردی مرجعیت عام شیعه پیدا کرد، یکبار قبل از فرارسیدن ماه محرم تمام مسئولان هیئتهای عزاداری در قم را فراخواند و از ایشان پرسید شما مقلد چه کسی هستید؟ گفتند ما همه مقلد شما هستیم. فرموده بود: بیشتر این کارهایی که شما انجام میدهید، ازنظر من حرام است. پاسخ داده بودند آقا ما جز این چند روز در تمام سال مقلد شما هستیم. البته پیش از مطهری، صالحی نجفآبادی و دکتر علی شریعتی نیز دو خوانش متفاوت از نهضت عاشورا ارائه کرده بودند. در پی این اظهارنظرها و نگرشهای جدید به نهضت کربلا و بیان بخشی از تحریفات و واردات عاشورایی، قلم و زبان دیگران برای تطهیر و پیرایش نهضت عظیم کربلا و زدودن پارهای از خرافهها و انحرافات معنوی به چرخش درآمد.
در همین راستا نویسندگان دیگر با نوشتن کتابها و مقالات فراوان به تبیین رویکردهای تاریخی، سیاسی، اجتماعی و عرفانی عاشورا پرداختند و برخی کارگردانان به تهیهی فیلم و سریال در این زمینه همت گماشتند. از سوی دیگر پارهای پژوهشگران به بررسی سخنان آن امام همام و جعلی بودن برخی از آنها توجه کردند. بهعنوان نمونه حدیث منقول از امام که فرموده انَ الحیاة عقیدة و جهاد، مصرعی از یک بیت عربی است: «قف دون رأیک فی الحیاة مجاهداً ان الحیاة عقیدة و جهاد» یا سخن مشهور امام حسین (ع) که در رویارویی با دشمنان در روز عاشورا فرمود: «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی» بخشی از یک قصیدهی خطیب و شاعر شیعی به نام شیخ محسن هویزی حائری در دیوان حائریات است که زبان حال امام را بیان میکند که آغاز آن این است: «اعطیت ربی موثقاً لاینقضی الا بقتلی فاصعدی و ذرینی / ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیاسیوف خذینی»
اندک تأمل و درنگ پیرامون اظهارنظرها و مقابلهی عوامانه و احساسی در مواجهه با نهضت امام حسین (ع) گویای گذر از جامعه سنتی به مدرن و پیشرفته است و اندیشه، بزرگترین و بالاترین قربانیان خود را نثار آگاهیبخشی توده میکند. ما امروز نیازمند قرائت خردگرایانه به عاشورا هستیم. به قول دکتر شریعتی: «حسین بیشتر از آب تشنهی لبیک بود افسوس که بهجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بیآبی نامیدند.»
چرا عوام شیعه به راه خود میروند؟
پرسش اساسی این است که چرا عوام شیعه به راه خود میروند؟ و از فتوا و تبلیغات صحیح، درسی نمیگیرند و بهرغم همهی این گفتهها و نوشتهها، همچنان بر طبل خرافی خود میکوبند؟ در حقیقت با پشتوانهی کدام انگیزه و رویکرد بر نظر و رویهی خود پابرجایند و هرسال با علم و کتل بیشتری به میدان میآیند و تمام ابزار و آلات محرم خود را تا سال دیگر در قلندرخانه محفوظ نگه میدارند؟ باید یک عامل قوی باشد که این نافرمانیها و بیتوجهیها را توجیه کند.
اسطورهسازی
در مقام پاسخ تصور میکنم محکمترین پشتیبان و پشتوانهی عوام شیعه، تبدیل کردن حادثه کربلا به یک اسطوره برای تمام دوران است. هر قومی در پی اسطورهسازی برای هویتبخشی خود در بستر تاریخ بوده است. فاجعهی کربلا درام عظیم تاریخی و مذهبی در شیعه است که توان و شأن اسطوره شدن دارد. شیعیان خوب دریافتهاند که با اسطورهسازی میتوان نهضتی را زنده نگه داشت. ازاینرو نهفقط در ایران بلکه در عراق، هند و پاکستان چنین گرایشی وجود دارد.
اسطورهها کارکردهای نمادین دارند و حفظ این نمادها امری ضروری است. برافراشتن پرچم سیاه و سرخ، شبیهسازی، علمگردانی، روضهخوانی و سینهزنی و زنجیرزنی بیانی روشن از همین نمادها هستند و ازنظر روانشناختی پذیرش یک واقعه از طریق نمادها بهمراتب آسانتر است.
مهمترین عنصر در جذب نمادهای اسطورهای، هویتسازی است. ازاینرو مردم برای حفظ هویت مذهبی و فرهنگی در پرتو نمادها، تردیدی ندارند که باید از تمام امکانات گذشته و مدرن در راستای تقویت و پیشبرد مناسک بهره گرفت. بهرغم اینکه جهان امروز در پی یکسانسازی و جهانوطنی پیش میرود اما از آنسو عوامل هویتساز نیز بسیار فعال هستند. پیوستن به نشانهها و نمادهای قومی و مذهبی در قالب مناسک و مراسم، امری اجتنابناپذیر است. از طرفی اسطورهها آثار روانی و اخلاقی بسیاری در پی دارند. در مقابل هجوم بیوقفهی یأس و ناامیدیهای زیستی زمانه، وجود این نوع مراسم یک نوع حس مقاومت برای افراد ایجاد و تا حدودی آنها را واکسینه میکند. بروز بیماریها و وجود ویروسهای ناشناخته، ضرورت توسل به اسطورهها را بیشتر کرده است. شفاطلبی و عافیتخواهی، سکهی رایج خواستهها و دعاها در این نوع مراسم است.
مرگاندیشی
مسئلهی دیگر اینکه تودهی مردم چون دریافتی ساده از مرگ دارند و هراس و رنجهایش را درمییابند، همواره به دنبال التیام این زخمها و رنجها هستند. صحنهی تراژیک عاشورا بهترین محمل برای مواجهه با مرگ و شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفایش، نمونهی عالی زیستن و مردن شرافتمندانه است. شکیبایی بازماندگان خصوصاً حضرت زینب (س) و زبان حال او در پذیرش مرگ نزدیکان و یاران و تحمل سختی پس از آن، دیگران را به آسایش و آرامشی دعوت میکند. ازاینرو شیعیان در برخورد با مرگ خویشان، بزرگداشت و یادکرد ماه محرم را پاس میدارند تا التیامبخش دل غمدیدهی آنها باشد. این قیاس و جناس سبب ماندگاری اسطورهی عاشورا در طول تاریخ بوده است.
از همه مهمتر، عوام بهترین عنصر برای بخشش از گناهان، عبور از لغزش تا در قیامت و دستیابی به رستگاری اخروی را در توجه به امام حسین (ع) و توسل به عزاداری او و ادای نذورات در ماه محرم و صفر جستوجو میکنند. ازاینرو در میان شیعیان، بزرگترین نمایش، برپایی سفرههای نذری در روز عاشورا جلوه میکند.
خلاصه اینکه تودهی شیعیان با دلبستگی روحی و روانی به قیام کربلا و حسب نیاز به شفا و شفاعت امام حسین (ع) در دنیا و آخرت، با ایجاد مراسم آیینی و مذهبی خود درصدد تداوم نگاه اسطورهای هستند و دیگر رویکردها را موقتی و فصلی میپندارند. البته تردیدی نیست که این نگاه آلوده به خرافه میشود و تشخیص و تفکیک خرافهها برای عوام غیرممکن است. بنابراین همواره نیازمند بزرگانی هستیم که توده را به وجود خرافهها آگاه کنند.
مقاله اختصاصی: حجت الاسلام عباس فضلی
این مطلب در نشریه دلفین منتشر شده است.
- نویسنده : 1007
Saturday, 4 May , 2024