به گزارش دلفین، ۲۵ نوامبر هرسال به مدت ۱۶ روز رنگ تقویمها نارنجی میشود و همهی زنان در سراسر جهان دستانشان را برای جامعهای عاری از ستم و خشونت به هم گره میزنند و یکصدا سرود زیبای رهایی را در آسمان تیرهوتار زمزمه میکنند، باشد که بدانند تنها نیستند.
تاریخچه روز جهانی منع خشونت علیه زنان
در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن با نام خواهران «میرابل» پس از ماهها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. جرم این سه خواهر، شرکت در فعالیتهای سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن بود. ۲۱ سال بعد یعنی سال ۱۹۸۱ در همایشی که در بوگوتا پایتخت کشور کلمبیا که با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شد، پیشنهاد شد روز قتل خواهران میرابل بهعنوان روز منع خشونت علیه زنان نامگذاری شود. هدف از این اقدام آن بود تا افکار عمومی جهانیان بیشازپیش به نهی خشونت علیه زنان متمرکز شود. سازمان ملل متحد نیز در ۱۷ اکتبر سال ۱۹۹۹ این روز را به رسمیت شناخت و در تاریخ مناسبتهای این سازمان گنجاند تا از این طریق همهساله دولتها و مردم جهان به این موضوع مهم توجه کنند.
فریادهای خفهشده
«خشونت خانگی؟ من اصلاً نمیدانم، چیست.» وقتی توضیحات را میشنود، با خجالت سرش را پایین میاندازد و میگوید: «زمان ما این قرتیبازیها نبود. دختر با پیراهن سفید میرفت و باید با کفن از خانه شوهر بیرون میآمد.» فاطمه ٧٠ سال دارد و تنها زندگی میکند؛ چون یک سالی میشود که همسرش را ازدستداده است. «من همان روز اول زندگی از شوهرم کتک خوردم. غذا را سوزانده بودم، با اینکه به او حق میدادم، اما کلی گریه کردم و از همان روز تا زمانی که همسرم زنده بود، هیچوقت غذایم نسوخت.»
منیره متولد ٥٤ است و قبل از ازدواج کار مناسبی داشته، اما با مخالفت همسرش بعد از ازدواج کارش را رها کرده است: «ابتدای زندگی مشترکم فکر میکردم مخالفت همسرم با کار کردنم به خاطر غیرتیبودنش است و مشکلی با این قضیه نداشتم، اما بعدها متوجه شدم که فقط میخواسته استقلال مالیام را بگیرد.»
حلیمه، راضی به ازدواج نبوده و با اشک سر سفره عقد نشسته است: «مادرم به ازدواج مجبورم کرد. من دوست داشتم درس بخوانم، اما حتی نتوانستم امتحانات آخر سال را بدهم و دیپلم بگیرم الان هم که دیگر وقت عروس شدن دخترم است و وقت این حرفا نیست.»
محبوبه، اما ماجرای تلختری دارد، چون بعد از مکافات بسیار توانسته است، طلاق بگیرد، اما پسر هفتسالهاش با همسرش زندگی میکند: «هر کاری کردم، نتوانستم حضانت پسرم را بگیرم؛ برای همین زندگیام به زندگی آن دیو گرهخورده است.»
اما واقعا خشونت خانگی چیست؟ خشونت خانگی یکی از انواع خشونت است که شامل رفتار خشونتآمیز، تخریبگر و زورگویانه توسط یک عضو خانواده نسبت به عضو یا اعضای دیگر خانواده است. هدف اصلی خشونت خانگی، بیشتر کودکان خردسال و زنان هستند. بسیاری از قربانیهای خشونت خانگی از حقوق خود اطلاعی ندارند یا به دلیل ملاحظات خانوادگی و اجتماعی در مقابل آن سکوت میکنند.
خشونت فیزیکی
شاید خطرناکترین نوع خشونت خانگی، ضرب و شتم مهاجم باشد. اعمالی مثل مشت زدن، لگدزدن، گاز گرفتن، هل دادن، خفه کردن، زخم کردن، غرق کردن، کشیدن مو، سوزاندن، پرت کردن اشیا، شکستن وسایل خانه و حتی تهدید به حمله فیزیکی ازجمله این خشونتها است.
قطع کردن نیازهای فیزیکی مثل تغذیه، بهداشت، کمک به درمان جراحت یا بیماری و زندانی کردن نیز از خشونتهای فیزیکی محسوب میشود.
خشونت جنسی
اعمال زور و فشار در خصوص اعمال جنسی شکل دیگری از خشونت است. تحقیر و تمسخر اعضای بدن، بارداری اجباری و تجاوز جنسی آسیبزنندهترین و عمدهترین نوع خشونت جنسی محسوب میشود.
خشونت روانی
بر اساس اعلام روانشناسان این نوع خشونت یکی از رایجترین و مهمترین نوع خشونت خانگی است. قربانی در این مورد معمولاً سکوت میکند و فشار زیادی را متحمل میشود. به همین دلیل فرد در معرض ابتلا به افسردگی، سوءمصرف مواد یا حتی خودکشی قرار میگیرد. از انواع خشونت روانی میتوان به توهین، تهدید، فحاشی، ترساندن، تحقیر، شک، انتقاد بیرحمانه، تخریب شخصیت، شستشوی مغزی و نادیده گرفتن اشاره کرد.
خشونت اقتصادی
محروم کردن قربانی از نیازهای مادی یا استقلال مالی، کنترل وسواسآمیز درآمدهای فرد، محدودیت اجازه دسترسی به پول و بودجه خانواده، بخل، جلوگیری از اشتغال زن و استقلال مالی، تحت کنترل گرفتن جواهرات یا پساندازها همچنین فروختن لوازم منزل یا مصرف کردن منابع خانواده برای تهیه اقلامی مثل الکل و مواد مخدر نیز میتواند از انواع خشونت اقتصادی باشد.
خشونت اجتماعی
این نوع خشونت معمولاً با کنترل رفتارهای قربانی صورت میگیرد و در بسیاری از مواقع همراه با سایر انواع خشونتهای خانگی اتفاق میافتد. محدودیت در خروج از منزل، محروم شدن قربانی از ارتباط با اعضای خانواده و دوستان، تنظیم و کنترل رفتوآمدها، کنترل فکر و احساس، زیر سؤال بردن علایق یا افراد موردعلاقه و اعتقادات فرد قربانی نیز جزء دسته خشونتهای اجتماعی است.
هر سه زن، یک نفر
برآوردهای جهانی نشان میدهد که از هر سه زن، یک نفر در طول زندگی خود حداقل یکی از انواع خشونت را تجربه کرده است. در سالی که گذشت زنان بسیاری تحت تأثیر ویروس کرونا موقعیت شغلی خود را از دست دادند و خانهنشین شدند و این قضیه همزمان شد با افزایش خشونتهای خانگی.
به نام ناموس
در ایران نیز قتل رومینا اشرفی دختر ۱۳ ساله با داس توسط پدر، قتل سمیه ۱۸ ساله به دست پدر و برادرانش، ریحانه ۲۲ ساله با ضربات تبر توسط پدرش، قتل هولناک حدیث به بهانه بلند بودن صدای تلویزیون و… که بیشتر آنها انگیزههای ناموسی داشتند، نمونههایی از خروارها پرونده قتل و خشونت خانگی هستند.
توصیه روانشناسان
در این میان ما بهعنوان یک فرد از جامعه انسانی چه کاری از دستمان برمیآید؟ «راضیه دهدشتی»، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی میگوید: به خانمها توصیه میکنم اگر خشونت همخانههایشان قابل کنترل نیست و لجامگسیخته و غیرقابل پیشبینی است و زورگویی تبدیل به بخشی از شخصیت فرد شده تا آنجا که ممکن است خودشان را از دید آن فرد دور کنند و بههیچوجه از جدایی نترسند و اگر این مسیر به نظرشان مسیری بسیار پرهزینه و دور از دسترس است و نیازمند زمان بیشتری برای تصمیمگیری هستند تا آنجا که ممکن است از مشاجره یا مواجهه فیزیکی پرهیز کنند. در صورت بروز بحث و مجادله به شکلی آرام و صلح آمیز فضا را ترک کنند و در تحریک خشم طرف مقابل نکوشند.
او معتقد است در شرایطی که یک رابطه با چاشنی خشونت همراه شده و ثباتی در رابطه نیست باید مراقب بارداری ناخواسته بود و نباید مشکل خود را سطحی نگاه کنیم و در این شرایط کمک گرفتن از مشاور آگاه و درمانگر بسیار حیاتی است.
حتی برای ما
البته باید به یاد داشته باشیم که اعمال یا مواجهه با خشونت برای هیچکداممان بعید نیست، فقط ممکن است آنقدر به آن عادت کرده باشیم که دیگر متوجهش نباشیم.
به امید جهانی عاری از هرگونه ظلم و خشونت.
گزارش اختصاصی: هستی سلطانی
این مطلب در نشریه دلفین منتشر شده است.
- نویسنده : ۱۰۰۷
Friday, 26 April , 2024