به گزارش دلفین، بازار دستفروشان بندرعباس بازاری روباز در مرکز این شهر است که دستفروشان اجازه پیدا میکنند تا ساعاتی از شب برای کسب روزی در این مکان حاضر شوند اما امسال شیوع ویروس کرونا حسابی این بازار را کساده کرده و تعداد مشتریها و درنتیجه درآمد دستفروشان به شدن کاهش یافته است.
دستفروشان که اغلب جزء قشرهای نیازمند جامعهاند به خوبی با خطرات کرونا آشنایی دارند و میدانند که ازدحام افراد برای خرید از آنان چه فاجعههایی را می تواند ایجاد کند اما هنگامی که دلیل این خطر کردن را از آنان جویا میشویم، همه پاسخ را نیاز شدید مالی عنوان میکنند و میگویند شکم گرسنه کرونا نمیشناسد و کسی نیز حامی ما نیست.
دستفروشان چهارراه فلافلی
در این وضعیت دیگر دستفروشان تنها به بازار مرکزی شهر بسنده نمیکنند و در بسیاری از محلهها شاهد حضور آنان هستیم. دستفروشان به هر ترتیب بساط فروش اجناس، از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد را بدون توجه به خطر ویروس کرونا و منع تردد شبانه در خیابانهای بندرعباس بر پا میکنند. یکی از اماکن تجمع این دستفروشان چهارراهی معروف به چهارراه فلافلی در شهرک پیامبر اعظم است.
آرام در کنار مجتبی میایستم و به او میگویم که خبرنگار هستم و میخواهم برایم از زندگیاش بگوید. کمی جا میخورد و بعد شروع به حرف زدن میکند. مجتبی میگوید: سالهاست که با بساط کردن زندگی میگذرانم و راه دیگری برای امرارمعاش ندارم.
چارهای نیست
از او درباره خطر کرونا میپرسم که با خنده پاسخ میدهد: چاره ای نیست و باید به خیابان آمد و کار کرد چرا که اگر با کرونا نمیریم قطعاً با وجود گرانیها خواهیم مرد.
وی ادامه داد: شغل دیگری ندارم و با وجود چند فرزند قد و نیم قد حاضرم خطرات کرونا را برای لقمه نانی به جان بخرم اما مسئولان که فقط نباید زمان انتخابات به یاد مردم تهیدست بیافتند و توقع داریم دولت برای تأمین نیازهای روزانهی ما چارهاندیشی کند.
ترس از ماموران شهرداری
این دستفروش گفت: البته همین که مسئولان کاری به کار ما نداشته باشند، بزرگترین کمک است، در حالی که تنها چند روز تا آغاز سال جدید و شب عید باقی مانده، تنها چشم امید ما به خریدهای مردم در این برهه است و خواهشمندیم ماموران مانع از کسب ما نشوند.
وی عنوان کرد: روز و شب و تابستان و زمستان در دستفروشی معنا ندارد و باید برای به دست آوردن لقمه نانی از این خیابان به آن خیابان برویم و ترس از حضور مأموران شهرداری و جمعکردن بساط نیز همیشه همراه ما است.
اخراج شدم
از این دستفروش در رابطه با شغل پیشیناش پرسیدم که وی گفت: پیش از این در یکی از کارخانههای شهر کار میکردم اما با اینکه بیمه نبودم از شغلم راضی بودم تا اینکه به دلیل تعدیل نیرو اخراج شدم و از روی اجبار و ناچاری به دستفروشی روی آوردم.
کرونا نان ما را آجر کرد
در این میان دستفروش میانسال دیگری که در کنار مجتبی بساط کرده بود هم وارد بحثمان شد و گفت: خانم خبرنگار ما تا قبل از کرونا هم بهسختی میتوانستیم هزینههای زندگی خود را تأمین کنیم و حالا کرونا کاملا نان ما را آجر کرده است.
میگویند دستفروشی شغل خوبی نیست
وی ادامه داد: میگویند دستفروشی شغل خوبی نیست اما من که ۵۰ سال از خدا عمر گرفتهام در این شرایط اقتصادی دنبال چه شغلی بروم؟ از دلخوش که به دستفروشی روی نیاوردهام بلکه از روی ناچاری است.
مستأجرم
یکی از بانوان دستفروش نیز درحالیکه دست کودک خردسالش را در بغل گرفته بود و میوه میفروخت، شروع به صحبت کرد و با گلایه از وضعیت موجود گفت: همسرم فوت کرده و مستأجرم و هیچ درآمدی ندارم، پس مجبورم با دستفروشی هزینههای زندگی را تأمین کنم.
سخن پایانی
اگر چه به سراغ این دستفروشان رفته بودم تا معضلات بهداشتی حضور آنان را در قالب گزارشی انعکاس دهم اما شنیدن این صحبتها به حدی تکاندهنده بود که سمتوسوی این گزارش را تغییر داد چرا که توقع بسیار زیادی است که از این افراد که برای تأمین معیشتشان از جان خود گذشتهاند، توقع توجه به سلامت دیگران داشت. اگر چه دولت برای برخی از مشاغل آسیبدیده از کرونا حمایتهای ناچیزی را در نظر گرفته است اما مسئولان باید در این ایام کمی بیشتر به فکر این گروه آسیبپذیر باشند.
گزارش اختصاصی: افسانه سالاری
این مطلب در نشریه دلفین منتشر شده است.
- نویسنده : ۱۰۰۷
Friday, 26 April , 2024