به گزارش دلفین، در سالیان نه چندان دور تفکر اصلی بر این بود که یادگیری، کار و زندگی از هم منفک و جدا هستند؛ به همین دلیل آموزش هنگامی بهینه و درخور به حساب میآمد که قبل از آغاز فعالیت کاری به افراد داده میشد. در این نظریه آدمی زمانی را برای آموزش صرف و سپس به سمت کار و زندگی حرکت میکرد و دیگر برای آموزش زمانی نداشت. در حال حاضر این تفکر در جامعه جهانی و در عرصههای مختلف جایگاهی ندارد و آموزش جزء جدانشدنی وجود آدمی شده است. هر سازمان برای نیل به اهداف خود به کارکنانی فعال و قابل انعطاف با شرایط مختلف نیاز دارد. هنگامی که سازمان به اجرای سیستمهای پویای آموزش و بهسازی نیروی انسانی اهتمام بورزد، نیروی انسانی عضو قابلیت انعطافپذیری با شرایط مختلف سازمان را پیدا خواهد کرد، به عبارت دیگر آموزش و بهسازی اقدامی کارآمد از سوی مدیر سازمان در جهت بالا بردن سطح شایستگی اعضای سازمان است.
نيروي انساني مهمترین عامل مولد
امروزه نيروي انساني مهمترین عامل مولد است، در گذشته اعتقاد بر این بود که سرمایه و منابع مادی روند توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور را تعیین میکند اما در جهان کنونی منابع انسانی کارآمد در این امر تاثیر اصلی را دارد. منابع انساني کارآمد باعث افزایش سرمایه، بهرهبرداری از منابع مختلف جامعه و ساخت و تولید روزافزون میشود؛ به عبارت دیگر منابع انسانی کارآمد پیشبرد جامعه در راستای توسعه ملی را تضمین میکند. كشوري كه نتواند مهارتها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملي به نحو مؤثري بهرهبرداري كند، قادر نيست هيچ چيز ديگري را توسعه بخشد.
دورههای ضمن خدمت
سرپرستان واحدهای مختلف سازمان، مسئولین اصلی ارتقای موقعیت سازمان هستند، یکی از راههای اساسی این امر بالا رفتن سطح دانش کارکنان است. سرپرستان معتقدند كه دورههاي آموزشي ضمن خدمت ميتواند قابليتهاي دانشي و مهارتي و نگرش مناسبي را در كاركنان پرورش دهند. با اين همه، گاه عوامل زمينهساز تغيير رفتار در كاركنان را مورد غفلت قرار ميدهند كه چنين غفلتي تمام تلاشهاي آنان را در راستاي بهبود سازمان با ناكامي روبرو ميسازد.
عصر نيمعمر اطلاعات
در سالیان اخیر علوم و تكنولوژي نسبت به گذشته پيشرفت چشمگیری داشته است. اين تحول و دگرگوني به حدي است كه عصر حاضر را عصر نيمعمر اطلاعات ناميدهاند؛ يعني دوراني كه در هر پنج سال، نيمي از اطلاعات بشري منسوخ و اطلاعات و دانش جديد جايگزين آن میشود. این امر گویای این است که همه افراد یک سازمان موظف به ارتقای سطح دانش خود و از طرفی مدیران سازمان هم موظف به حرکت دادن اعضای سازمان به سمت دانش روز هستند، به همین دلیل در سالهای اخیر آموزش ضمن خدمت كاركنان در سازمانهاي مختلف از جايگاه خاصي برخوردار شده است.
افزایش تنوع شعلی
با مقایسه مشاغل فعلی اجتماع با مشاغل حدود پنجاه سال پیش دریافت میشود که مشاغل به حدود دو برابر افزایش یافته است، این امر نقش پیشرفتهای علمی را در تنوع مشاغل به خوبی نشان میدهد. در جهان امروز احتمال این كه فرد مهارتي را بياموزد و آن را تا حدود سي سال كار خود بدون تغيير بنيادي ادامه دهد، بسيار ضعيف يا به كلي محال است. امروز جامعه به سرعت در حال دگرگوني است و دیگر آموزش کارکنان فقط مطلوب نیست، بلکه این مطلوبیت به یک اجبار تبدیل شده است، در جهان امروز برای آموزش کارکنان باید منابع مختلف سازمانی را بسیج کرد تا سازمان بتواند به راه خود ادامه دهد.
آموزش، راز بقا
آموزش كاركنان منجر به حفظ تداوم و بقاي سازمان میشود، يك بررسي سه ساله در سنگاپور نشان داده است كه ۱۷ درصد شركتهاي تجاري و صنعتي اين كشور ورشكست شدهاند در حالي كه اين نسبت در مورد شركتهايي كه برنامه آموزش كاركنان را انجام دادهاند كمتر از یک درصد بوده است. همچنين طبق آمار انجمن مديريت آمريكا تا سال ۲۰۰۷، بیش از نیمی از کارکنان نياز به بازآموزي داشتهاند. در سوئد هم براي پاسخگويي به تغییر و تحولات مختلف علمی و فرهنگی سياست فعال نگهداشتن نيروي انساني در پيش گرفته شده و سالانه دو تا سه درصد از توليد ملي کشور براي بازآموزي صاحبان مشاغل هزينه ميشود.
به عبارتی نگاه گذشته محوری که آموزش را متعلق به دوران كودكي، نوجواني و جواني میدانست، منسوخ شده است. امروزه تنها با يادگيري پيوسته و پايدار ميتوان با دگرگونيها و پیشرفتهای جامعه جدید سازگار و همراه شد.
آموزش، همواره به عنوان وسيلهاي مطمئن در جهت بهبود كيفيت عملكرد و حل مشكلات مديريت مد نظر قرار ميگيرد و فقدان آن نيز يكي از مسائل اساسي و حاد هر سازمان را تشكيل ميدهد؛ به همین دلیل به منظور تجهيز نيروي انساني سازمان و بهرهگيري موثر از اين نيرو، آموزش از مهمترين و تاثیرگذارترین تدابير به شمار ميرود.
آموزش آموزش يك وظيفه اساسي در سازمان و يك فرآيند مداوم و هميشگي است. نباید آموزش را امری موقت و اتمامپذیر تصور کرد. كاركنان در هر سطحي از سطوح سازمان که باشند، حتی در سطح یک نیروی انسانی جزء، نیازمند آموزش و كسب دانش و مهارتهاي جديد هستند تا بتوانند به سمت اهداف سازمان حرکت کنند.
برنامههاي آموزش كاركنان در يك سازمان ميتواند نياز به نيروي انساني متخصص در آينده را نيز رفع كند، این برنامههای آموزشی میتوانند تضميني براي حل مشكلات كاركنان باشند.
اگر كاركنان سازمان به خوبی آموزش ببينند، بهتر ميتوانند در ارتقای سطح كارايي سازمان سهيم باشند. از اولین نتایج این امر عدم نیاز زیاد به نظارت از سوی سرپرستان روی زیردستان است؛ در عین حال این امر کمک میکند که افراد در جهت احراز شرایط ارتقای سازمانی آماده شوند و در نهایت انجام وظایف با مطلوبیت مورد نظر سازمان امکانپذیر میشود.
این مطلب در نشریه دلفین منتشر شده است.
مقاله اختصاصی: احد عامری
Sunday, 5 May , 2024