باورش سخت است، بخشی از پنجمین استان پردرآمد کشور باشی اما با صفت محروم خوانده شوی و همگان تو را با این وضعیت به خاطر بیاورند.

باورش سخت است
باورش سخت است، بخشی از پنجمین استان پردرآمد کشور باشی اما با صفت محروم خوانده شوی و همگان تو را با این وضعیت به خاطر بیاورند. باورش سخت است جزو استانی باشی که دروازه طلایی تجارت ایران لقب گرفته است؛ اما فراهم شدن زیرساخت‌های لازم و ضروری و ابتدایی یک زندگی معمولی برایت آرزو باشد. باورش سخت است، منطقه‌ای باشی برخوردار از مواهب و ذخایر طبیعی و خدادادی اما آب بهداشتی و سالم و حتی غیربهداشتی در دسترس نداشته باشی. باورش سخت است که یکی از بالاترین میزان بارندگی‌های استان را داشته باشید اما در سایه فقدان آبخیزداری همه از دسترست خارج شود و تشنگی در بخش شرب و کشاورزی بیداد کند. باورش سخت است، بهره‌مند از ظرفیت‌های فراوان در حوزه گردشگری باشی و لقب بام سرسبز هرمزگان برازنده‌ات باشد؛ اما برای بیان عمق محرومیت‌هایت تو را بشاگرد دوم بمانند و عقب‌ماندگی‌ها و محرومیت‌هایت، شانه‌به‌شانه خواهرخوانده‌ات باشد. باورش سخت است اما باید باور کرد که دهستان کوهشاه این نگین مانده در زیر غبار محرومیت‌ها، در آغاز سده پانزدهم همچنان در حسرت ابتدایی‌ترین و ضروری‌ترین زیرساخت‌های لازم برای یک زندگی معمولی است و داشتن آب و راه، رؤیای ساکنان تشنه‌کام و خسته آن است و برخورداری از اینترنت مناسب آرزوی روستانشینان.

کودکان رویای آب می بینند
بله اینجا کوهشاه احمدی است؛ قطعه‌ای کوچک از زمین خداوند که وقتی از کودکان با استعدادش می‌پرسی: «چی دوست دارین؟» پاسخ می‌شنوی: «آب، آب تمیز» کسی چه می‌داند، شاید در اندیشه کودکانه‌شان، آب تمیز مهم‌تر از خواسته‌های کودکانه‌شان باشد و در تخیلشان، غوطه‌ورشدن نه در استخر که حوضی کوچک، شیرین‌تر از داشتن گیم‌نت (البته بعد از فراهم شدن زیرساخت‌ها و دکل برقراری نت) باشد.

چشم انتظار مسئولان بیخیال
اینجا کوهشاه احمدی است؛ جایی که بزرگسالانش در انتظار دیدار مدیران دولتی نه در مقیاس کشور که استان هستند و همه‌روزه چشم به مسیر ناهموار و پر از پستی‌وبلندی دوخته‌اند و روزشماری می‌کنند، تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.

محرومیت های تحمیلی تاریخی
اینجا کوهشاه احمدی است؛ منطقه‌ای با مردمانی فهیم، نجیب و صبور که با همه محرومیت‌ها و عقب‌ماندگی‌های تحمیل شده تاریخی، تحصیل‌کردگان زیادی دارد و در قیاس با استان هرمزگان از سطح سواد بالایی برخوردار است.
منطقه‌ای که سرما و گرما را با هم دارد و برخوردار از زمینی حاصلخیز است و معادن غنی آن به‌ویژه کرومیت پرعیارش می‌تواند در حکم پشتوانه‌ای مطمئن برای دستیابی به رشد و پیشرفت و رونق اقتصادی باشد.

بهشت گمشده و فراموش شده
اینجا، کوهشاه احمدی است؛ منطقه‌ای که از آن به‌عنوان بهشت گمشده یاد می‌شود و مردمانش با صبوری، در انتظارداشتن ک زندگی معمولی‌اند. رشد و توسعه نیازمند وجود زیرساخت‌هایی اولیه است و راه و جاده استاندارد و ایمن از مهم‌ترین امکانات برای برقراری ارتباط و نیل به توسعه و آبادانی است.
کوهشاه احمدی با دارا بودن حدود ۵۰ روستا، متأسفانه از جاده استاندارد و ایمن بی‌بهره است و همین امر از دغدغه‌های جدی مردم منطقه به شمار می‌آید.
با این حال به‌طورکلی باید به آب، راه، اینترنت، اشتغال‌زایی و سهیم نبودن مردم در بهره‌برداری از منابع طبیعی و معادن منطقه به عنوان معضلات مهم کوهشاه احمدی اشاره کرد.

شرم از نگاه کردن
کوهشاه احمدی را در حالی ترک می‌کنیم که از نگاه کردن به چشمان میزبانمان پرهیز داریم تا مبادا که متوجه شوند در آن لحظاتی که آنان در حسرت یک لیوان آب سالم و خنک هستند، ما بی‌هیچ ملاحظه‌ای، برای یک شستشو یا نظافت و…. ، به‌اندازه شاید مصرف یک روستای تشنه‌کام آب مصرف می‌کنیم، بی‌خبر از آن که همشهری نجیب و صبورمان، تشنه‌کام است.
کسی چه می‌داند شاید برای همین است که می‌گویند: بی‌خبری خوش‌خبری است!
کوهشاه احمدی را در حالی پشت سر می‌گذاریم که کودکانش، این آینده‌سازان ایران فردا می‌خوانند:
«ما گل‌های خندانیم
فرزندان ایرانیم
ما سرزمین خود را
مانند جان می‌دانیم»

گزارش اختصاصی:

  • نویسنده : محمد میرزاده کوهشاهی