در دیار فارغان قدیم هر پسری که به قول معروف گلیم خود را از آب می‌کشید و توانایی تهیه نان و مسکن و مخارج زندگی روزمره خانواده خود را داشت، با مشورت پدر و مادر و بزرگان فامیل به خواستگاری دختری دم بخت که معمولاً از دختران فامیل نزدیک بود، می‌رفت و ازدواج‌های فامیلی بسیار مرسوم بود.

به گزارش دلفین، بنیان خانواده از طریق ازدواج شکل می‌گیرد؛ سنت زیبایی که از گذشته‌های دور تاکنون رایج بوده و یکی از حساس‌ترین و بااهمیت‌ترین و درعین‌حال لذت‌بخش‌ترین دوران زندگی هر انسانی محسوب می‌شود. سنت زیبای خواستگاری با مقوله انتخاب همراه است، یعنی آنجا که یک پسر و دختر بالغ برای ادامه زندگی و طی کردن مسیر پرفرازونشیب آن می‌بایست زوجی مناسب برای خود اختیار کنند، تا خلقت انسان به‌واسطه نسل‌آوری ادامه یابد و فلسفه آفرینش انسان تکامل پیدا کند.

در دیار فارغان قدیم هر پسری که به قول معروف گلیم خود را از آب می‌کشید و توانایی تهیه نان و مسکن و مخارج زندگی روزمره خانواده خود را داشت، با مشورت پدر و مادر و بزرگان فامیل به خواستگاری دختری دم بخت که معمولاً از دختران فامیل نزدیک بود، می‌رفت و ازدواج‌های فامیلی بسیار مرسوم بود.

اهالی این دیار وصلت فامیلی را به‌مثابه نوعی گل مالیدن به دیوار خود تلقی می‌کردند و در جهت تقویت مراودات قوم‌وخویشی و زن گرفتن از میان فامیل را وظیفه‌ای اخلاقی و پیوندی میمون و مبارک می‌پنداشتند که فلسفه شناخت زوجین از خلق‌وخو و اوضاع‌واحوال یکدیگر به‌راحتی محقق می‌شد. آقاپسرها عمدتاً دختران دایی و عمو و عمه و خاله را نشان می‌کردند و با پیروی از این باور اعتقادی که می‌گفتند عقد پسرعمو و دخترعمو در آسمان‌ها بسته‌شده و باافتخار مبادرت به ازدواج فامیلی می کردند.

در این راستا خانواده آقا داماد به‌اتفاق تنی چند از بزرگان و ریش‌سفیدان و معتمدین محل به خانه پدر عروس می‌رفتند و بعد از پذیرایی مختصر و‌ صرف چای و صحبت و گپ و گفت از پدر دختر می‌پرسیدند که فلان پسر خواهان دختر شماست، آیا ایشان را به غلامی خود قبول می‌کنید؟ بعدازاین که پدر دختر با مشورت از دختر خود و سایر اعضای خانواده جواب مثبت می‌داد، چند روز بعد مادر و خواهران و فامیل نزدیک داماد با یکدست لباس شامل کفش و پیراهن و شلوار و چادر و روسری به خانه عروس می‌رفتند و با شادی و هلهله و پای‌کوبی که همراه با نواختن ساز و نقاره محلی بود به مراسم نوعی رسمیت داده و‌ زیبایی خاصی می‌بخشیدند.

این مراسم در اصطلاح گویش فارغانی کفش انگشتر یا سَربَرُونی می‌نامیدند، نکته حائز اهمیت اینکه برخلاف رسومات امروزی بسیاری از فرآیند این مراسم به‌طور غیرمترقبه و عاری از هرگونه جنبه فرمایشی و نمادین بود، بدین معنی که تا قبل از مراسم خواستگاری احدی از نیات پشت پرده خواستگاری‌ها آگاهی قبلی نداشت و اگر خانواده‌ای موافق ازدواج نبودند و جواب رد هم داده می‌شد، مانند امروزه نبود که همه‌جا بلافاصله بوق و کرونا بزنند و شأن و جایگاه خانواده عروس و داماد بازیچه شود و موضوع در همان حلقه خانوادگی به فراموشی سپرده می‌شد.

فصل دوم: حنابندان

برگزاری جشن عروسی در فارغان معمولاً در سه شب و روز متوالی انجام می‌گرفت. این مراسم همراه با ساز و نقاره در شب اول و دوم تحت عنوان جشن حنابندان از ابتدا تا پاسی از شب ادامه داشت، چیزی که به این دو شب زیبایی خاصی می‌بخشید، بستن حنا به دست‌وپای عروس و داماد بود.

حنا علاوه بر جلوه‌های زیبایی، عنصری التیام‌بخش است که نماد ارمغان آوردن شادی و آرامش خاطر جسم و روح برای عروس و داماد به شمار می‌آید و دو شب پی‌درپی بستن حنا ازاین‌رو پیش درآمد و مقدمه جشن عروسی به شمار می‌آید که بر اساس باوری دیرین و پندار نیک اهورایی، تأکیدی بر تحکم زندگی مشترک و پایبندی به عشق متقابل و درهم‌آمیختگی اعتماد و اطمینان دو زوج است، دست‌وپا را ازآن‌جهت مزین به نقش و نگار حنا می‌کنند که در مسیر زندگی پایی نلغزد و دستی که به میمنت درهم‌آمیختگی و عهد و پیمان زناشویی نشانه شده بدعهدی نکند و به سمت جان و مال و ناموس کسی دراز نشود، حنا که با هدف پاسداشت این باور دیرین توسط بانوان فامیل تدارک دیده می‌شد.

چند ساعت قبل از برگزاری جشن حنا و نقش بستن به دست‌وپا آن را به شکل خمیر درآورده و در ساعات پایانی انتهای مراسم، جشن حنابندان با نواختن ساز و نقاره و بومی سروده‌های محلی به ترتیب خاصی اجرا می‌شد. در این دو شب استاد موسیقی محلی ابتدا با نواختن ساز که معمولاً با ریتم شروه خوانی بود مراسم را آغاز میکرد این نوع نواختن ساز که با احساس خاصی توأم بود مقدمه‌ای برای نواختن آهنگ ترکه‌بازی به‌حساب می‌آمد که دو نفر با در دست داشتن ترکه‌های تازه و انعطاف‌پذیر درخت خرما در حلقه‌ای مدور که شرکت‌کنندگان در مراسم ایجاد می‌کردند، با حرکات موزون و تشویق تماشاچی جلوه‌های خاصی را از این سنت زیبا به نمایش می‌گذاشتند.

نوازنده ساز به کمک همیاران نقاره پرداز آهنگ را به‌تدریج به شکل حماسی با ریتم کشتی‌گیری تغییر می‌داد و معرکه گیران مجلس عمدتاً جوانانی بودند که فضا را برای زورآزمایی خود مهیا می‌دیدند، جوانان با بستن لُنگی به کمر و چرخش در حلقه تماشاگران ابتدا مبارز می‌طلبیدند و سپس مرحله زورآزمایی با تشویق حضار و طرفداران هر کدام از جوانان حاضر در معرکه شروع می‌شد و فردی که میدان‌دار بود ضمن نظارت بر نظم و انضباط تماشاچیان، داوری این هماورد حماسی را بر عهده داشت و با بالا بردن دستان فرد برنده و دست دادن طرفین کشتی به یکدیگر که تداعی‌گر نوعی رفتار جوان‌مردانه و پهلوانی بود، جایگاه را برای عرض‌اندام نفرات بعد خالی می‌کردند، نواختن نوعی آهنگ شادی و پای‌کوبی در طول مراسم که معمولاً با مشارکت و همراهی بستگان نزدیک صورت می‌گرفت و زنان درجه‌یک فامیل با پوشیدن لباس محلی مخصوص با چَنگ (کیکنگ) و هلهله و بومی‌سرایی اطراف عروس و داماد حلقه می‌زدند، از جلوه‌های دیگر این سنت دیرین و کهن به شمار می‌آمد و تا پاسی از شب ادامه داشت.

یادداشت اختصاصی: اردلان دهقانی فارغانی

این مطلب در نشریه دلفین منتشر شده است.

  • نویسنده : ۱۰۰۷